سید یاسر حکیمی

حسین سرباز ره دین بود عاقبت حق طلبی این بود

سید یاسر حکیمی

حسین سرباز ره دین بود عاقبت حق طلبی این بود

سید یاسر حکیمی
بایگانی

درباره نماز جمعه رهبر انقلاب که چشم جهانی به موضع گیری های او بود چند نکته خالی از لطف نیست : یک تفاوت اساسی بین رهبران دینی ما با سایر رهبران جهانی و حتی مسئولین پایین تر جمهوری اسلامی وجود دارد و آن این که رهبران ما (امام و آقا) هرگز مردم را به خودشان جذب نمی کنند به دنبال این نیستند که برای خود طرفدار جمع کنند ولی عملا مردم به آن ها هر بار جذب می شوند و طرفداران بسیاری دور آن ها جمع می شود و بسیاری از منتقدین نیز آن ها را مواقع حساس کشور تحسین می کنند. راز این اتفاق چیست؟ به نظر می رسد همه جوابها به این مساله ختم می شود که آن ها به دنبال شناساندن مسیر صحیح به مردم هستند مسیری که از راه دین و ارزشها و معنویات می گذرد. راهی که از استقلال و عدالت می گذرد نه مسیرهای من در آوردی شرقی و غربی. آن ها بر خلاف سایر رهبران جهان معیار دارند و مدار دارند. خودشان دور آن مدار حقیقی می چرخند و بر موازین آن معیار اصلی قرار می گیرند و نتیجه می شود همراهی تکوینی و طبیعی مردم. آن ها بر خلاف سایر رهبران تاریخ جهان خود را معیار و محور قرار نمی دهند با این که واقعا هستند و عملا می توان با همین اقمار راه را پیدا کرد حتی اگر کسی از موازین متقن دینی به آن ها ثابت کند در موردی درست تشخیص نداده اند استقبال می کنند چون چیزی را از خود نمی دانند و آن چه می گویند و قائل هستند دستورات و مرام دین است. خاصیت ماه این است که از خودش نور ندارد و نور خود را از خورشید می گیرد رهبران ما هم تمام تلاششان کسب رضایت خداوند و اولیاء او خصوصا آخرین ذخیره الهی است. لذا این اقمار در شب های تاریک تاریخ با کمک ستاره ها که شهدا هستند روشن کننده مسیر هستند. برخی روشنفکران بی سواد قبل از انقلاب معتقد بودند اسلام برنامه انقلاب و جهاد ندارد و اتفاقا دیدند که با اسلام ناب هم شاه از کشور بیرون شد و هم صدام و هم پیمان های ابرقدرتش کنار رفتند. بعد از جنگ گفتند اسلام برنامه مشارکت مردمی در حاکمیت ندارد ولی دیدند با انتخابات های مختلف و انتخاب افراد مختلف و دارای سلایق متفاوت عملا این اتفاق افتاد. در ابتدای گام دوم انقلاب در مواجهه با تشییع تاریخی سردار سلیمانی و نماز جمعه میلیونی رهبر انقلاب گفتند مشارک مردم ملاک نیست ملاک اصلی مبتنی بودن حکومت بر موازینی است که آمریکا به آن ها معتقد است ولو با مشارکت های پایین مردم! این حرف جدیدترین حرف روشنفکری بیمار و آخرین حرف آن ها است که پرده از همه بهانه های آن ها بر می دارد و مسیر را کاملا روشن می کند. جبهه حق و باطل در همین ابتدای گام دوم روشن شد تا باور کنیم مشکل این ها اصل اسلامیت و ایرانیت و اصالت و استقلال و حق خواهی ما است.

@yaserhakimi

۰ نظر ۲۸ دی ۹۸ ، ۰۸:۵۸
سید یاسر حکیمی

دعای عرفه امام حسین علیه السلام یک انقطاع کامل از دنیا است و زیباترین جلوه ارتباط یک بنده با خدای خودش می باشد آن هم بنده ای ویژه که ولی او و امام مامور از طرف او بر خلق است و حالا چاره ای جز این ندارد که خواب امت و ظلم ظالمین و انحراف بشر را با نهضت عاشورا بشکند و در هم بشکند و اصلاح کند. 
اما در این میان دعای عرفه امام سجاد گویی برای زمانی است که اسلام دارای قدرت است و مسلمین باید در عین حفظ حیات دنیوی و پیشرفتهای مادی به اسلام و شکوه آن یاری برسانند. مضامین دعای عرفه امام حسین علیه السلام و امام سجاد علیه السلام در عبودیت و جهاد اکبر مشترک اند ولی در نوع عبودیت و مصادیق و جهت گیری ها تفاوت هایی دارند. اولی چاره را در انقطاع و مبارزه از طریق جهاد اصغر جستجو می کند که تا امروز هم ادامه دارد و باید تا آخرین نفس اسرائیل و سعودی را از منطقه محو کرد ولی دعای عرفه امام سجاد علیه السلام برنامه جهاد کبیر است. جهاد با امریکا و قدرتهایی مثل انگلیس و فرانسه که فساد آن ها تا خانه های مسلمین را هم به لجن برده است. چنین جهادی با شمشیر و تفنگ و توپ تانک نیست با فرهنگ سازی و جامعه سازی و تقویت ارکان تعلیم و تربیت جامعه و وظیفه شناسی مسلمین فقط محقق می شود. 

در همین راستا امام سجاد علیه السلام پس از حمد و ثنای الهی به اهمیت تکوینی رهبر الهی اشاره می فرماید و فرازی را به این اختصاص می دهد که خداوند در هر زمانی دین خویش را با رهبر الهی حفظ می کند. امام در این فراز به دنبال معرفی ضرورت رهبری به عنوان سنت لاتغیر الهی است طوری که اگر در زمانی رهبر دینی وجود نداشت مسلما کم کاری از مسلمین است چون او را کشف نکرده اند و الا همیشه وجود دارد. این فراز با دلالت لطیف و ظریفی اشاره به این دارد که اگر مسلمین اهمیت حضور امام را درک کنند چیزی به نام غیبت امام معصوم نخواهد بود. مطالع این فراز زیبا این است : 

اَللَّهُمَّ اِنَّکَ اَیَّدْتَ دینَکَ فى کُلِّ اَوانٍ بِاِمامٍ اَقَمْتَهُ عَلَماً لِعِبادِکَ، وَ مَناراً فى بِلادِکَ...

خداوندا تو در هر زمان دینت را به سبب رهبرى بر حق تأیید کردى و او را نشانه ای برای بندگانت قرار دادی...

سپس برای رهبر الهی در هر زمانی دعا می کند و به ما یاد می دهد که دعا کنیم و ضمنا می فهماند که باید برای این ها تلاش کرد. یعنی باید در زبان و رفتار و در مهمانی ها و گعده ها و خریدها و فروش ها و سخنرانی ها و تحلیل ها طوری عمل کرد که رهبر الهی تقویت شود نه تضعیف شود. نباید یک مسئول در جمهوری اسلامی که به برکت امامت و رهبری دینی به پست و مقام و موقعیتی رسیده در مصاحبه ها مانند عقرب به امام و رهبر خود نیش بزند آن هم به ناحق و فقط برای مطامع سیاسی و حناحی خودش و برای عوام فریبی. 

اَللَّهُمَّ فَاَوْزِعْ لِوَلِیِّکَ شُکْرَ ما اَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیْهِ، وَ اَوْزِعْنا مِثْلَهُ فیهِ، وَاتِهِ مِنْ لَدُنْکَ سُلْطاناً نَصیراً،وَ افْتَحْ لَهُ فَتْحاً یَسیراً، وَ اَعِنْهُ بِرُکْنِکَ الْاَعَزِّ، وَ اَشْدُدْ اَزْرَهُ،وَ قَوِّ عَضُدَهُ...

و جمال جهانیان است. الها، ولىّ خود را به سپاس آنچه بر او انعام کردى الهام کن، و ما را نیز به شکر نعمت وجود رهبر برحق ملهم نما، و از نزد خویش قدرتى یارى دهنده به او ببخش،و درهاى کامیابى را سهل و آسان به رویش باز کن، و او را به قوى‏ترین تکیه‏گاه خود مدد ده، و او را پشت گرم ساز.

بعد حضرت به وظابف ما در قبال رهبر دینی اشاراه می کنند : 

وَاجْعَلْنا لَهُ سامِعینَ مُطیعینَ، وَ فى رِضاهُ ساعینَ، وَ اِلى‏ نُصْرَتِهِ وَ الْمُدافَعَةِ عَنْهُ مُکْنِفینَ، وَ اِلَیْکَ وَ اِلى‏ رَسُولِکَ صَلَواتُکَ اللَّهُمَّ عَلَیْهِ وَ الِهِ - بِذلِکَ مُتَقَرِّبینَ... 

و ما را از گوش دهندگان و اطاعت کنندگان وى قرار ده، و در راه خشنودى حضرتش پوینده، و در یارى و دفاع از او مددکار قرار ده، و بدین ترتیب به حضرت تو و رسول بزرگوارت ما را تقرب ببخش...

امام سجاد علیه السلام در فراز دیگری به یاران و دوستان رهبران الهی که برای تقویت آن ها تلاش می کنند و منتظر واقعی حکومت بر حق مهدی عجل الله تعالی فرجه هستند و برای آن مقدمه چینی می کنند صلوات می فرستند. بلی صلوات می فرستند درست دیدید. 

اَللَّهُمَّ وَ صَلِّ

-که درودت بر او و آلش باد- تقرب جوئیم. الها، و بر دوستان ایشان درود فرست

عَلى‏ اَوْلِیآئِهِمُ الْمُعْتَرِفینَ بِمَقامِهِمْ، اَلْمُتَّبِعینَ مَنْهَجَهُمْ،اَلْمُقْتَفینَ اثارَهُمْ، اَلْمُسْتَمْسِکینَ بِعُرْوَتِهِمْ، اَلْمُتَمَسِّکینَ بِوِلایَتِهِمْ، اَلْمُؤْتَمّینَ بِاِمامَتِهِمْ، اَلْمُسَلِّمینَ لاَِمْرِهِمْ،اَلْمُجْتَهِدینَ فى طاعَتِهِمْ، اَلْمُنْتَظِرینَ اَیّامَهُمْ

که به مقامشان اعتراف دارند، و پیرو راهشان هستند، و دنباله‏ رو آثارشان، و چنگ زننده به دستاویزشان، و متمسّک به ولایتشان، و اقتدا کننده به امامتشان، و تسلیم امرشان.

در فراز بعدی امام سجاد علیه السلام به رابطه عاشقانه دوطرفه بنده و خدا را آغاز می کنند و به ما یاد می دهند که با خدا این گونه سخن بگوییم : مثل یک معشوق مثل یک استاد مثل یک پدر و در عین حال مثل یک حاکم مثل یک قاضی مثل یک محتسب و پلیس و در عین حال مثل یک شاهد و یک عالم و یک داننده اسرار ما و در عین حال یک بخشنده و کسی که خود را به تغافل ندیدن زده تا شاید ما از کارهای خودمان خجالت بکشیم و مثل یک الگو که باید اسماء و صفات او را در خودمان ایجاد کنیم. 
در این فراز حضرت با قرینه های ظریف روش این ارتباط و تکنیک های ارتباط موثر با خداوند را هم آموزش می دهند ولی خیلی ضمنی و در پرده : 
 

این عبارت از این فزار را انتخاب کردم برای تقدیم به شما. توجه داشته باشید که مطلع آن فراز نیست.  : وَ اَتَیْتُکَ مِنَ الْاَبْوابِ الَّتى اَمَرْتَ اَنْ تُؤْتى‏ مِنْها، وَ تَقَرَّبْتُ اِلَیْکَ بِما لایَقْرُبُ اَحَدٌ مِنْکَ اِلاّ بِالتَّقَرُّبِ بِهِ...

و از همان  راهها که فرمان داده‏ اى تا از آن به سویت آیند آمده ‏ام، و تقرب جستم به تو از راهی که احدی نمی تواند غیر آن راه به تو برسد... 
این بیان امام اشاره به آیات قرآن و روایات فراوانی است از جمله واتوا البیوت من ابوابها از جمله آیه فی بیوت اذن الله ان ترفع از جمله روایت انا مدینه العلم وعلی بابها و... 

در همین فراز امام عبارتی دارند که نمی شود از کنار آن به سادگی گذشت مثل همه عبارات ولی این انگار اشکال سبک زندگی امروز ما است. می فرماید خدایا من به تو حسن ظن دارم. متاسفانه زندگی امروز ما حتی مذهبی ها خیلی پنهان و بعضا آشکار پر از سوء ظن به خدا است. با این که گرفتاری های ما از خودمان است آن را به خدا نسبت می دهیم. با روش غلط تغذیه به سبک غرب سرطان و بیماری وارد می کنیم و آن را به خدا نسبت می دهیم. که البته نه به سبک غرب برای خودشان به سبک غرب برای ما چون خیلی چیزها هست که برای خودشان ممنوع است ولی به ما توصیه می کنند. خیلی چیزها برای خودشان بسیار محدود است و مجازات و مالیات دارد ولی برای ما از طریق ایجاد احزاب غربزده و فاسد تحت عناوین مختلف توصیه و تجویر می شود. با فضای مجازی و موسیقی و فساد جامعه را افسرده می کنیم و به گریه بر امام حسین نسبت می دهیم. باید به این شرفها گفت گریه بر اهل بیت از رقت قلب است نه غلظت قلب و بسیار سالم تر از خنده های شیطانی شماها است که در آن حقوق هیچ انسانی را رعایت نمی کنید و حدود الهی را نگه نمی دارید. و سلامت روح و روان انسان به نیت او و هماهنگی او با عالم هستی و سازگار با طبیعا الهی خود است. لطافت و ظرافت است که به انسان آرامش می دهد خنده می تواند از غلظت قلب باشد و گریه از رقت قلب و بالعکس. گریه هایی که از موسیقی ها غمناک بدون محتوا و هدف حاصل می شود هم غنا است و غنا فقط شادی نست. غم و شادی حرام حرام است و غم و شادی حلال حلال است و مفید روح و روان انسان... بگذریم. 
حضرت می فرماید : 

وَ حُسْنِ الظَّنِّ بِکَ، وَ الثِّقَةِ بِما عِنْدَکَ، وَ شَفَعْتُهُ بِرَجآئِکَ الَّذى قَلَّ ما یَخیبُ عَلَیْهِ راجیکَ

و حسن ظن و اطمینان کامل به آنچه را نزد توست بدرقه کرده ‏ام، و امید به تو را که کمتر امیدوارى باداشتن آن افسرده می شود. 

بنا بر این این حسن ظن به خدا و انجام درست وظایف و تدابیر اجتماعی در مقابل خود، امت و امام و خداوند است که برای جامعه امید ایجاد می کند. نه تدابیر انگلیسی و امیدهای امریکایی و تحقیر مردم خود و زخم زبان به رهبری و انتقاد از امام زمان! از دعای عرفه امام سجاد معلوم است بعضی از ما دقیقا نه تنها به عقب بر میگردیم که اصلا برعکس حرکت می کنیم و جامعه خود را نه 8 سال که 8 قرن عقب می اندازیم. 

وَلاتَمْحَقْنى فیمَنْ تَمْحَقُ مِنَ الْمُسْتَخِفّینَ بِما اَوْعَدْتَ، وَلاتُهْلِکْنى مَعَ مَنْ تُهْلِکُ مِنَ الْمُتَعَرِّضینَ لِمَقْتِکَ،وَلاتُتَبِّرْنى فیمَنْ تُتَبِّرُ مِنَ الْمُنْحَرِفینَ عَنْ وَ نَجِّنى مِنْ غَمَراتِ الْفِتْنَةِ، وَخَلِّصْنى مِنْ لَهَواتِ الْبَلْوى‏،سُبُلِکَ، وَ اَجِرْنى مِنْ اَخْذِ الاِْمْلآءِ، وَ حُلْ بَیْنى وَبَیْنَ عَدُوٍّ یُضِلُّنى، وَ هَوىً یُوبِقُنى

و مرا در زمره سبک‏ شمرندگان تهدیدهایت که آنها را ازمیان برمى‏دارى ازمیان برندار، و همراه با کسانى که در معرض دشمنیت قرار گرفته‏اند و هلاکشان مى‏کنى هلاک مکن، و در زمره منحرفین از راههایت که تباهشان مى‏کنى تباه مکن، و از گردابهاى فتنه رهائیم ده، و از گلوگاه بلاها نجاتم بخش، و از غافلگیر شدن در امانم بر، و بین من و دشمنى که به ضلالتم افکند فاصله بینداز. 

سپس امام سجاد علیه السلام حیات طیبه و لایف استایل صحیحی را در یک عبارت رمز گشایی می کنند که کلید همه شادی ها و دوری از افسردگی ها و ارامش ها و موفقیت ها و کمال ها و سلامت ها است. چه برای فرد و چه برای جامعه. حضرت حیات طیبه را زندگی نظام مندی بر می شمردند که نظام آن به عبودیت در مقال خداوند و تسلیم او در اوامر و نواهی است. اصلاح رفتارها بر اساس دستورات دینی در سطح جامعه و منتظر اصلاح امور شدن از همان روز به صورت اتوماتیک... در چنین جامعه ای کسی بدون حداقل های زندگی نخواهد بود، کسی مجرد و بدون کار نخواهد بود کسی هم از پرخوری نقرس نمی گیرد و کسی که با یک خانه زندگی اش تامین می شود با خریدن ده خانه قدرت خرید بقیه را پایین نمی آورد و اجاره خوری نمی کند. صاحب زمین با زارع مزاعه می بندد نه اجاره ای که همه ریسک ها را گردن تولید کننده بیندازد و مردم به کسی رای می دهند که بیشتر به دنبال اجرای احکام الهی است نه خواسته های اوباما و شیاطین جهانی. 

فَاَحْیِنى حَیوةً طَیِّبَةً تَنْتَظِمُ بِما اُریدُ، وَ تَبْلُغُ ما اُحِبُّ مِنْ حَیْثُ لا اتى ما تَکْرَهُ، وَلااَرْتَکِبُ ما نَهَیْتَ عَنْهُ

 پس زنده ‏ام بدار به حیات پاکیزه‏ اى که خواسته ‏هایم را برآورده سازد، و همه آنچه را که دوست مى‏دارم فراهم آورد بدون آنکه ناپسندی از من سربزند و از آن چه تو نهی فرموده ای انجام دهم. 

 

با تشکر از سایت محترمی که در نقل دعا و ترجمه آن از ایشان استفاده کردم : http://www.erfan.ir/farsi/sahifeh/view/47

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۰ نظر ۲۰ مرداد ۹۸ ، ۱۵:۱۰
سید یاسر حکیمی

http://heidarrahimpour.blogfa.com/post/76

 

خدا ایشان را حفظ کند. 

 

متنی که از بنده در وبلاگشان انتشار داده اند را به همراه لینک تقدیم می کنم. جوانی کجایی که یادت به خیر. 

سید یاسر حکیمی

حاصل سفر تشکیلاتی بچه‌های شورا به مشهد مقدس در آبان ماه هشتاد و نه علاوه بر زیارت امام معصوم (ع) و پیشوای مسلمینِ جهان، آشنایی با مردی عدالت‌خواه بود؛ که درد و رنج سال‌ها مبارزه در راهِ حق را در سینه داشت. فعالیت در جبهه، جهاد سیاسی قبل و بعد از انقلاب اسلامی، جهاد فرهنگی در زمان نفوذ و به قدرت رسیدن برخی غرب‌زدگان و لیبرال‌ها در دستگاه‌های اجرایی، پس از جنگ تحمیلی و نفوذی‌ها، جهاد اقتصادی در زمینه کشاورزی و دامپروری پس از فرمان امامِ‌امت(ره) در خودکفایی و نفی وابستگی و جهاد اداری در امر به معروف و نهی از منکر در سطح سازمان‌ها و ساختارهای غلط ادرایِ کشور، ارتباط دوستانه با مقام معظم رهبری قبل و بعد از انقلاب اسلامی و تربیت فرزندان صالح و پرچمدار جهاد فرهنگی.

وی علاوه بر فرزندی شهید والامقام، استاد حسن رحیم پور ازغدی، خانواده‌ای صبور و مجاهد را نیز تحویل انقلاب اسلامی داده‌است؛ که همگی در شرایط حساس و به فراخور نیاز انقلاب اسلامی از هیچ مجاهدتی در راه پاسداری از حریم امامت و ولایت دریغ نکرده‌اند.

حاج حیدر در این نوشتار دردِ‌دلها و مشکلات فراوان ایجاد شده در راه تجربیات جهاد اقتصادی خود را به قلم آورده است. رنج‌هایی که از اهمیت کشاورزی و دامپروری در جهاد اقتصادی از یکسو و درد و رنج‌های زارع و دامدار، با وجود فرمان امامِ‌امت(ره) بر نفی وابستگی و لزوم محوریت کشاورزی در توسعه ایران اسلامی سخن گفته‌است.

سخن آغازین:

"دیگر تحمل این همه آلودگیِ دامان محبوب خود، و رنج کشاورزان و دامداران، همکاران انبیا، را ندارم. چه در کسب این شناخت، پُر رنج برده‌ام و هرگز چیزی از انقلاب نخواستم و از این خرسند که به پیروی از امامِ انقلاب، فرزندی را شهید دادم و همه مردان قبیله‌ام اهل جبهه و خود و همسرم و همه فرزندانم، شهیدان زنده و شمع سوخته نیم‌قرن انقلاب خمینی(ره) بوده‌ و هستیم و همیشه همراه و یاور خامنه‌ای(حفظه الله). نه، درباره انقلاب دودلی ندارم؛ اما سال‌هاست که از گمراهی خط کشاورزی، خون دل می‌خورم و هرگونه دهن‌کجی را که به خرابی کشاورزی انقلاب می‌شود، تحمل کرده‌ام. اینک مرگ را در یک قدمی خود می‌بینم و برای همین یک‌باره به جوش آمده، می‌گویم: مرگ یک‌بار و شیون یک‌بار. باید کارد جراحی و قلم امر به معروف و نهی از منکر را به کف گرفت و غده‌های سرطانی این رشته را کاوید و بیرون کشید.”

 

2- تاریخچه

“رضاخانِ روشنفکرنما به جای اینکه، چون غربیان، به کشاورزی سوبسید دهد، تا می توانست از کشاروزی مالیات گرفت و باز هم کشاورزی ما به اقتضا زمان، هر روز رو به بهبود بود؛ زیرا اندیشه تمدن آن روز هنوز آلوده به اندیشه‌های مارکسیستی نگشته بود. حاکمان هم با دخالت‌های بی‌جا، مانع ابتکارات و پیشرفت‌های کشاورزان نمی‌شدند.

رضاشاهِ منکوب غرب، بر تخت نشست. در عصری که جهان مترقی به کشاورزی سوبسید می‌داد، او از کشاورزان در حد خراج از کفار، مالیات و باج می‌گرفت؛ ولی پدران ما باز هم خود را می‌کشیدند و بر تولید می‌افزودند. زیرا روشن‌فکر و وطن‌پرست راستین آن است که در هر شرایطی به نوآوری پردازد. اما جنگ جهانی دوم پدر ما را در آورد. در آن روزگار، حاکمان دست نشانده به دستور مهاجمان، نمایندگانی به نام مأموران تثبیت از سیلوهای گندم، به مزرعه‌ها می‌فرستادند تا گندم ما را برای توزیع عادلانه به نرخ دل‌خواهِ خود تصاحب کنند. همه گندم به آخور مهاجمان ریخته می‌شد و همه جویی که می‌کاشتیم هم به آخور اسب‌هایی که ایران زمین را میدان تاخت و تازشان قرار داده بودند. چیزهایی را به نامِ نان به خورد مردم می‌دادند که نپرسید. آری کشاورزی ما تحت هر گونه فشاری، این مرحله را طی کرد و مهاجمان رفتند و نفوذشان نرفت! مارکسیست‌ها یا مارکسیست‌نماها و توده‌ای ها که بعدها، توده نفتی شناخته شدند، به قدری به پروپای مالکان می‌پیچیدند و به اغوای کشاورزان می‌پرداختند که رشته فلج شد! سال 25 مارکسیست‌ها از صحنه سیاست حاکم خارج گردیدند. لیکن غرب پلید و روباهِ پیر، جا خوش کرده‌بود و آن روز هم که قشون‌اش رفت، عمال نفوذی و جنایاتش در کشاورزی ما فتنه می‌آفرید و در هر شأنی از شؤون ما ریشه‌زنی می‌کرد. در رشته کشاورزی این ماجراها را از من که 70 سال ناظر بر صحنه سیاست و به‌خصوص کشاورزی هستم، از جنایت‌های غربیان بخوانید تا مظلومیت همیشگی صاحبان رشته را باور دارید.”

3- ساختار اداری

“وزارت کشاورزیِ ما پیش از انقلاب دارای اداراتی غربی گونه بود و کارهای خوب و بدش به خواسته دشمن و گاه به خیرخواهی مدیران شایسته بستگی داشت، لیکن آنگاه که در قبضه آمریکا درآمد، ساختار زیر بنایی مصیبت بار گردید.

پس از پیروزی انقلاب از آنجا که همه می‌دانستند دشمن نمی‌خواهد کشور، سامان و ادارت، پا و حکومت، جانی بگیرد، هرکه ایران را می‌خواست مدافع اداره‌ها و هرگونه کارمند اداری بود. از این‌رو همگان ناخودآگاه و ناخواسته بروکرات و لیبرال گشتیم و حراست‌ها، حامیِ رسمی هرگونه اداره‌ای شدند. پس از دفع شر دشمنانِ آشکار و هرگونه ضد انقلاب و مخصوصا چپی‌ها و چپ نماها و لیبرال‌های وابسته، نمایندگان و مدافعان انقلاب در همه شؤون، خودمختارانه دست‌اندر کار ادارت شدند و هرکس بر رفتار و کردار آنان معترض بود، به قلم و زبان، منافق و مخالف، می‌آمد.

در این دوره هرکس نقدی بر رفتار هرگونه اداره داشت، مخالف انقلاب شناخته می‌شد و در این فرصت وزارت کشاورزی، خودباور شده و نقش اربابان دوران رضاخان را بازی می‌کرد و کارمندان، نقش کدخداها و داروغه ها را داشتند! این در دوران حکومت صددرصد راستی‌ها و راستی نما¬ها بود.

در همین دوران، هر لحظه وزارت‌خانه‌ها مستبدتر و تشریفاتی‌تر و به اقتضا اندیشه‌های ارتجاعی و نفوذ التقاطی‌ان، بسته‌تر شدند و زمینه، آماده رشد خوارج و دوم خردادی‌ها گردید.

ساختارِ اداری‌ای که دشمنانِ دوران قجرهای خِرِفت و پهلوی‌های خود بافته برای تمدن ما آفریدند؛ مناسب این انقلاب نیست و می خواهم اثبات کنم در چنین دوران درخشانی، رشته کشاورزی و دامداری ما، واپس‌گرا بود و مردمان رشته، خاکستری‌نشین گشتند.

بچه‌های انقلاب در هر رشته علمی و صنعتی، ستارگان درخشان جهان‌اند و برنده مدال‌های طلا؛ و از این سو خرفتان و خائنان، رشته کشاورزی و دامداری ما را چنان‌چه توضیح خواهم داد تا مرز پرتگاه نابودی به عقب راندند.”

 

4- خیانت های بیگانگان قبل از انقلاب اسلامی:

“من کوچک بودم. روزی درشکه مامور خرید سوخت سفارت انگلستان به سرای پدرم، که رئیس صنف بود، آمد و گفت: ما فلان مقدار هیزم پسته می‌خواهیم. در آن ایام، خرید هیزم پسته به خاطر عرضه بسیار هیزم‌های باغی، اقتصادی نبود؛ اما اشترداران بیکار بودند و این خبرِخوش، آنان را به بیانان‌ها فرستاد و هر روز هزاران اصله، درخت پسته کوهی را قلع و قمع می‌کردند و به سفارتخانه انگلستان می‌فروختند و سفارت، مازاد سوخت خود را به کارمندان خود اهدا و به روسای ادارات هم، که بردگانش بودند، سفارش می‌کرد تا می‌توانید زغال‌سنگ، که کربنش موذی است، مصرف نکرده و کنده‌پسته که همه چیزش بهتر است مصرف کنید! این جنایت تا روزگاری که دولت مصدق قطع بوته‌های پسته را ممنوع نکرده بود، ادامه داشت!

لیکن پس از منع نیز دست‌هایی این جنایت را با رشوه دادن به دروازه‌بانان، تا آنجا ادامه دادند که جنگل‌های پسته خراسان، تبدیل به بیابان شد و انگلستان با نابودی درختان پسته‌کوهی ما که بهترین و گران‌ترین گونه پسته است، با ماچه کرد و باچه حیله‌ای جنگل‌های درخت پسته را تبدیل به بیابان‌های لم‌یزرع و کویر ساخت و مراتع را نابود کرد! ضربه نخست آمریکا، اصلاحات اراضی و طرح متلاشی ساختن املاک و تارومار کردن کشاورزان بود و قدم دوم طرح، نابودی باغ‌ها.

در آن روزها سیاست تخریبی آمریکا، به نام استعمار و آبادگری و اصلاحات و در پی تخریب و استثمار همه‌جانبه کشور، حاکم بر سرنوشت ما بود و دشمن صادرات خشکبار ما.

سالی، کشتی حامل خشکبار بازرگانان خراسان، که عمده‌ترین صادرکنندگان خشکبار کشور بودند، به بهانه‌ای که هرگز مشخص نشد، چند روزی در دریا متوقف شد و هنگامی به کشتی اجازه رفتن دادند و به سراغ کالا آمدند و با بازرسی‌ای صوری فرمودند: مغزها فاسد شده و دیگر قابل خوردن نیست! ( مغزهای تولیدِ سال و درون جعبه‌های مهر و موم و کاغذپیچ!) و همه را به دریا ریختند. با چنین حقه‌ای تجار صادرکننده خشکبار را ورشکست کردند. درد بزرگ این‌که آنان پول خرید خشکبار مازاد کشور را برای خرید سوخت هیزم درختان زردآلو و توت پرداختند و من شاهد بودم که مدیر کل‌های ادارت، در لحظه، بهداشتی گشته و سوخت بیشتر ادرات و مجامع فرهنگی، کنده توت و زردآلو گردید! آنگاه که صادراتی نداشتیم، باغ داران به اجبار، درختان صد ساله را قطع می‌کردند و به بازار می‌آوردند! چه، در لحظه، نرخ هیزم توت و زردآلو فزونی گرفت. از این رو درختانی را که هر اصله آنها خرواری محصول می‌داد به راهنمایی فرشته نجات قطع می‌کردند و هیزم می‌فروختند. پس از حمایت چنین فرشته‌ای، دگربار، سرویس‌های مشترک اسراییلی‌ها و آمریکایی‌ها به سراغ درختان گردو آمدند و هر درخت گردو از صد سال به بالا را هزار تومان که در آن روزگار بهای یک قطعه زمین منزل شهری بود، خریدند و دلالان برای خرید پرسود درخت گردو، وجب به وجب کوهپایه‌ها را می‌گشتند تا درختان گردو هم قلع و قمع شدند! درختانی که اگر امروز بودند هر اصله از آنها سالی ده میلیون تومان گردو می‌داد و باغ‌داران، سال‌ها بعد دانستند دشمن با آنان چه‌کرده، لیکن پشیمانیِ بعدی سودی ندارد!

از این رو فرزندان به پا خواسته و برای جبران خطای پدران در پی کشت نهال گردو بر آمدند. با این‌که همه می‌دانند درختان گردوی ما تا بیست سالگی صغیرند و تا سی‌سالگی هم تولید چندانی ندارند ولی تا پانصد سالگی محصولشان هر روز بیشتر می‌شود؛ بنابراین وامانده بودند که تا بلوغ درختان چه کنند؟ به پیشنهاد عمال غرب، به خرید نهال‌های گردوی اسراییلی برآمدند تا زودتر به حاصل نشیند و هر اصله را هزار تومان یعنی به بهای کهن درختانی که پدرانشان فروخته بودند، خریدند و کاشتند و امروز دریافته اند که محصول ده درختِ گردوی اسراییلی، در حد یکی از درختان چند صد ساله ای که به هزار تومان فروخته بودند، نیست.

پیش از اصلاحات اراضی، صادرکننده بهترین گونه‌های گندم جهان بودیم و این مَثل بود که یک مَن گندم خوب، یک مَن و نیم نان می‌دهد. لیکن یک مَن گندم بد، یک مَن نان خوردنی هم نمی‌دهد. مهم‌تر این‌که آن نان‌ها تا آخرین لقمه¬اش با به‌به فراوان خورده می‌شد و امروز، همه می‌دانند که از یک مَن گندمی که می‌خوریم دو کیلو نانی به دست می‌آید که باید چشمانت را بسته و لقمه را قورت دهی و گرنه مجبوری نیمی از آن را خود بخوری و نیم دیگر را به نمکی داده تا او کپکی کند و به روستا برگرداند و به خورد گاوان دهد. و گاوان به جبران چنین سوغاتی برای مان شیر کپکی فرستند و ما را برای معالجه مرض‌های ناشناخته، به خرید داروهای ناصر خسرو و لاله‌زار فرستند!”

5 - آسیب شناسی فعالیت‌های پس از انقلاب:

 در مورد فرمانِ امام(ره) در خودکفایی گندم و تاکید رئیس جمهور وقت بر این فرمان، متاسفانه در اجرا مشکلاتی به وجود آمد که این‌گونه ذکر می‌کنم:

“حاصل این طرح خوب، به دست بچه‌های احساساتی، دو گونه صدمه آفرید که جبران آن‌ برای مراتع و صنعت نوپای باغداری کشور به آسانی میسر نیست:

 1- دشمن با صدور این حکم ارزنده، کشاورزان ساده دل و فقیر را وا می‌داشت به بهانه کشتِ دیم به شیب‌ها رفته و مراتع بسیاری را با شیار نابود کنند و آن چنان شد که با باران، خاکهای سطحی شسته شد و زمین برای همیشه به صورت بیابان لم یزرعی درآمد که اصلاح این زمین‌ها به سادگی میسر نیست .

2- جوانانِ خامی را به تخریب باغ‌ها و فرهنگ باغداری فرستاد که اگر با آب و زمینی که داریم تولید گندم نکنیم دشمن ما را از پای در می‌آورد و نتیجه این‌که مدتی باغ‌ریزی هم متوقف شد و همین حرکت سبب شد که کسی نهالی نکارد و وضع من آنچنان شد که 800000 نهال پیوندی منحصر به فرد در جهان را، پس از دو سال که مشتری نداشت از زمین کنده و کوهی از هیزم کردم تا سوخت دو سال روستاییان را تامین کند.”

6-برنامه‌ریزی دشمن:

حاج حیدر در آشنایی با فردی به نام "سررشته‌دار" که مسئول املاک کشاورزی آستان قدس بوده است، خاطره‌ای را نقل می‌کند:

“رشدی که در پسته رفسنجان می‌بیند به کاردانی من بود، لیک چون درختانم بالغ شد و به بار نشست و پول پارو کردم، ناگهان فرمان اصلاحات اراضی صادر و باغات پسته مرا قطعه قطعه و نیمه نابود کردند. ولی پس از چندی دوباره من موفق به ایجاد باغ‌های پسته بهتری شدم (گویا در اطراف ساوه و کویرهای قم)؛ لیکن این‌ها نیز، تازه به ثمر رسیده بود که انقلاب هم به ثمر رسید و گروه‌های محارب و مخرب به عنوان خلقی‌ها به سراغم آمدند و دیگر بار باغات برباد رفت و من انقلابی هم پابه‌پای ضد انقلاب به آمریکا و نزد پسرم که در آنجا تحصیل می‌کرد، پناهنده شدم.

سررشته‌دار پس از آشنایی با خانواده مورگان‌ها که از ملاکان بزرگ امریکا هستند دعوت به کشاورزی در امریکا می‌شود. وی می‌گوید: وقتی برای مورگان از ناکامی‌های خود در کشاورزی و دامپروری در ایران سخن گفتم خندید و دانست که در هر گونه گره‌افکنی در کارهای جهان سوم استثمار امریکا و نفوذ سیا دست‌اندرکار است. مورگان از سررشته‌دار  می‌خواهد هر طرحی را که مایل است در امریکا اجرا کند عنوان کند. سر رشته دار تولید پسته و گردو را بر می‌شمارد؛ که مورگان با خنده به او می گوید: این درست است که شما روزی صادر کننده پسته بوده‌اید؛ لیکن در آینده این ماییم که در جهان این دو محصول را صادر خواهیم کرد.

سپس پرسید: چه تخصصی در تولید خربزه‌های ایران دارید؟ گفتم می‌توانم بهترین خربزه‌های ایران را در آمریکا تولید کنم و او شخصی را همراه من به جاهایی فرستاد. سرآغاز به جایی رفتم و زمین‌شناسی از سرزمین‌های پرورشِ بهترین خربزه و طالبی پرسید: گفتم خراسان و روستاهای باختریِ آن سرزمین. او کتابی را آورد و در نقشه ای، نقطه به نقطه روستاهای شرق را به من نشان می‌داد و چون گفتم روستاهای شرق مشهد( یعنی منطقه سیس آباد و امرغان) بهترین منطقه تولید خربزه و طالبی است، کتابی دیگری را آورد که آن کتاب به شرح جزییات آب و هوا و خاک این روستاها پرداخته بود و سپس کتاب دیگری را که زمین‌های امریکا را با زمین‌های مشابه آنها در ایران و کشت و کار آنجا مقایسه می‌کرد! محلی را نشان داد و گفت اینجا همانند زمین‌هایی است که می‌گویید! چه اندازه زمین لازم دارید! شرمنده گفتم: صد هکتار! و او گفت اگر فردا به زمین بیشتری نیاز داشته باشید و زمین نباشد چه می‌کنید؟ و سیصد هکتار پیشنهاد و تصویب کرد و بلافاصله مرا با نامه‌ای به شرکتی فرستاد و آن شرکت، درمورد چگونه‌سازی زمین مورد نیاز و نفراتِ کار و ابزارِکشت و برداشت توضیح خواست. پس از کسب اطلاعات، چنین گفت: امسال شما برای کشت 150 هکتار چنین سازمان و تأسیسات و نفراتی را لازم دارید و پرونده را تکمیل و مرا به جای دیگری فرستاد. او هم همه چیز را ارزیابی و قیمت‌گذاری و به من اعلام کرد و من خرسند، سند را امضا کردم. ولی چون گفتم: من نه پولی دارم و نه بانکی، او خندید و گفت: بنوسید وجه را فلان بانک بپردازد و کشتزار را در رهنش بگذارید و 15 فروردین یعنی یک روز پیش از کشت به کشتزارتان بروید.”

7- تفکر جهاد اقتصادی:

“به یاد دارم غلامرضا بهزادیان که از بچه‌های فداییان اسلام که به عنوان مبارزه باصهیونیست‌ها وارد رشته مرغداری صنعتی شده‌بود، روزی به من گفت: چه فایده که سود زحمات مرغداری را وارد کنندگان جوجه از اسراییل می برند! و با زحماتی بس دشوار به تاسیس کارخانه جوجه پرداخت.”

8- مشکلات تولیدات کشاورزی در بذر و نهال:

من در این بخش از نوشتار به گزارش چند نمونه از این‌گونه تعاونی‌ها که هنوز هم نفهمیده‌ام دولتی هستند یا مردمی؛ و به گزارشی درمورد خنثی‌کردن مشکل تولید و توزیع بذر و نهال می‌پردازم.

“سال‌هاست که این موسسه با دریافت سوبسیدهای کلان و مخارج و حقوق دولتی، به اصلاح بذر و نهال مشغول و ثمره کارش این‌است که ما از نظر کیفی، گندم قابل خوردن نداریم و با اینکه نان ایران تا 50 سال پیش شهره جهان بود، امروز آقای "دکترمحمدجعفر ملکوتی"، چهره ماندگار و پرفسور در رشته تغذیه به پاسخ خبرنگاری که می‌پرسد شما چه آرزویی دارید، می گوید: فقط یک آرزو! آن‌هم این‌که دوباره گندم‌هایی داشته‌باشیم که بتوانیم آنها را با سبوس آسیاب کرده و نان‌هایی چون نان‌های پیشینیانمان بخوریم. زیرا اگرچه گروه تحصیل کرده مومنی، بی خبر از همه چیز، به کارهای آزمایشگاهی مشغول‌اند، به علت ناتوانی برخی مدیران از تحقیقات‌شان بهره چندانی نمی‌گیریم.”

9- موانع سیاست‌گزاری

“افرادی گندم‌های پشت سیلو مانده را ارزان‌تر از نرخ سیلو می‌خریدند و به عنوان بذر، تحویل شرکتِ بذر و نهال می‌دادند و شیوه خیانت از این قرار: اگر همه دست‌اندرکاران، هماهنگ بودند، مشکلی پیش نمی‌آمد. و گرنه، فردی خودی، که به ماشین‌ها سیخ می‌زد و نمونه می‌گرفت و به کارشناسان می‌داد، همیشه از هر گونه گندم، بهترین‌اش را همراه داشت و اندکی از گندم ماشین را با گندمِ مرغوب مخلوط می‌کرد و برای کارشناسان می‌فرستاد و طبعاً کارشناسان هم ماشین گندم را با افت اندکی می‌پذیرفتند، ولی در آینده دو مشکل پیش می‌آمد.

1-این‌که کشاورز، بذر نامرغوب را گران می‌خرید و محصولی برداشت نمی‌کرد.

2- منجر به نابودی حقوق کسانی می¬شد که پیمان تکثیر بذر بسته و کلی هم برای پرورش بذر، خرج اضافی کرده‌بودند و با تحویل این گونه گندم‌ها، بودجه خرید بذر مرغوب تمام می¬شد و بذر مرغوب پر خرج، روی دست تولید کنندگان می‌ماند.

چرا باز هم برچیدن این‌گونه موسسه‌ها را که خرج و حقوقش با دولت، و زحمات و زیانش برای ملت و سودش، به دامان گروهی می‌ریزد، در محیطی که بازپرسی کافی نداریم و لقمه حرام، در دسترس عموم، هنوزهم تعطیل نمی‌کنید!؟ و شرایطی را نمی‌آفرینید که مردم چون پیشیینیان در اصلاح بذر و نهال به رقابت پردازند و آن‌چنان گندم‌ها و بذری را داشته باشیم؛ که دیروز داشتیم؟ و شرایطی را آفریده¬اید که بامیلیاردها تومان خرج بهبود بذر، چهره ماندگاری می¬گوید: تنها آرزوی من این است که تا آنجا زنده بمانم که دگر بار نان‌های با سبوس و خوش خور پیشینیان را در سفره مردم ببینم!

امت آن‌چنان برانگیخته گردید که از قصاب‌هایی که گوشت‌های وارداتی می فروختند هیچ‌گونه گوشتی نمی خرید و هیچ‌گونه غذایی را هم در غذاخوری‌هایی که متهم به مصرف گوشت‌های وارداتی بودند، نمی‌خوردند و در این فرصت، کبابی‌ای که بعدها به نام موسی کبابی شهرت کشوری یافت، پشت شیشه مغازه‌اش نوشت: این کبابی از گوشت‌های وارداتی استفاده نمی‌کند و به همین گزارش، فروشش آن‌چنان گردید که هرگز توان پاسخگویی متقاضیان را نداشت و به یاد دارم که رهبر معظم و برخی از روحانیان آگاه و متعهد، متظاهرانه، سخت کباب خور شده بودند، تا آن‌جایی که هرکس به مجلسی دعوت‌شان می‌کرد می‌گفتند: اگر غذا را از موسی کبابی بخری ما هم می‌آییم و به یاری فرهنگ توانای خود، با دستی خالی، این سیاست دشمن را به کمال، فلج ساختند.

همان‌هایی که در خانه‌هایشان سگ و گربه و خرگوش پرورش می‌دادند و دامداری‌ها را به دلیل غیر بهداشتی بودن تعطیل می‌کردند؛ با این‌که مردم آن نواحی، سالم‌ترین افراد بودند! این‌گونه، سرمایه‌ها را به بازار و کارگران دامپروری ها را پی پخش هروئین فرستادند.

مدتی پس از پیروزی انقلاب، دانشجویی به پیشنهاد آقایی سررشته‌دار پایان نامه‌ای درباره روستای "خیابان"، روستایی در دو فرسنگی مشهد نوشت که نتیجه‌اش این شد:

پیش از انقلاب 70% مردم آن روستا به گونه ای در رشته دامپروری، دست اندر کار بودند و در آنجا به جز چند وابسته به حکومت، معتادی نبود. لیکن پس از پیروزی، که دامداری‌های آنجا بسته شد 17 دامپرور در همان روستای یک وجبی مغازه طلا فروشی بازکردند، زیرا سودِ خرید طلا بیشتر بود و نیز گزارش داده بود که برخی از دامپروران پیشین هم دست اندرکار فروش هروئین گشته‌اند و هر لحظه معتادان بیشتر می‌شوند و اعتیاد فراگیر! “

10- نظام آموزشی و تربیتی در جهاد اقتصادی:

حاج حیدر، این قسمت را با عنوان"اختلاف فرهنگ ها" آورده و ما به مقتضای مخاطب و موضوع این نوشتار، آن را نظام آموزشی و تربیتی در جهاد اقتصادی نام نهاده‌ایم. که با مثالی آغاز می‌شود:

“در فیلمی ژاپنی، آموزگاری، بچه‌های کلاس دوم دبستان را به گردش بیابانی برده‌بود و پس از خوردن چاشت‌شان، عکس چند گیاه را آورده و گفته: بروید این گیاه‌ها را بیاورید! هر کس بیشتر بیاورد جایزه بیشتری می‌گیرد و در بازگشت‌شان به تشویق آنانی پرداخت که بیشتر آورده بودند. هر یک را با زبانی خرسند می‌ساخت و در دفترش چیزهایی درمورد ارزش بچه‌ها یادداشت  می‌کرد، تا به روان‌شناسان داده و دلیل ناتوانی درماندگان را بیابند و برای مشاغل مناسبی تربیت کنند. چون گیاهان را آوردند، به شرح حال هر گیاهی پرداخت: از این گیاه دارو می‌سازند، از این رنگ و این یکی پر از مواد غذایی و انرژی‌زا است و... پس از آن، گزارش داد که شناساندن ارزش این‌ها درس امسال ماست و سپس به بازیِ چه حیوانی چه غذایی می‌خورَد پرداختند و هر کس پاسخش درست بود بچه‌ها دست می‌زدند و اگر غلط، بر پایه کودکی می‌خندیدند.”

ایشان در مقایسه این نظام آموزشی و تربیتی با آنچه به طور ملموس از نوه‌های خود دیده این‌گونه نقل می‌کند:

“روزی گوسفندی برای قربانی خریده و در گوشه حیات بسته‌بودم. بچه‌ها وقتی وارد شدند کاملاً احساس بیگانگی می‌کردند. یکی استخوان جلو آن می‌انداخت و اصلا نمی‌دانست غذای گوسفند چیست و آن دیگری آن را با چخه، چخه، که صدای زدن سگ است، صدا می‌زد.

از طرفی بازی آن‌ها با کارت‌های حاوی عکس و اطلاعات اتومبیل‌های خارجی بود. که آخرین نسل ماشین‌های کمپانی‌های غیرایرانی و بیگانه را به خوبی یاد می‌گرفتند و نیز کارت بازی دایناسورها که نژادها و طول و عرض و اسامی عجیب و غریبِ همه را بلد بودند!”

ایشان در پایان با این دو مثال اشاره می‌کند که چگونه نظام آموزشی و تربیتی ما باید در راستای منافع بیگانه باشد؛ و از ساده‌ترین و واقعی‌ترین حقایق طبیعی بی خبر.

دیدگاه امام(ره) و مقام معظم رهبری:

ایشان به دو پیام از رهبر بزرگ انقلاب اسلامی اشاره می‌کند و بیان می‌کند که چگونه نظام ادرای، آموزشی و سیاست‌گذاری ما از آن فاصله دارد.

“امام امت(ره) فرمودند: "کشاورزی محور اقتصاد این انقلاب است؛ زیرا چنان‌چه زراعت خودمان، کشاورزی خودمان، ما را کفاف نکند و دست‌مان را پیش آمریکا و امثال آمریکا برای کسب ارزاق‌مان دراز کنیم، دیگر نمی‌توانیم کاری انجام دهیم و آن وقت است که در جهات سیاسی هم وابسته می‌گردیم."

مقام معظم رهبری می‌فرمایند: "لفظ جهاد در اول جهاد کشاروزی معنی‌دار است. یعنی که خیلی زود فرهنگ جهادی وارد میدان کشاورزی و دامداری شد."”

همچنین اشاره می‌کند که بیشترین درآمد امام علی(ع)، پیشوای ما، از کشاورزی و تخصص‌ ایشان در این رشته بوده است. طوری که یهودیان در دوران خانه‌نشینی حضرت سراغ ایشان می‌آمدند و از نظرات ایشان برای اصلاح باغات، هرس و گرده افشانی استفاده می‌کرده و مزد بیشتری هم به ایشان می‌دادند. همچنین پیامبران اولوالعظم، همه دامدار، دامپرور و چوپان بودند.

مقام معظم رهبری در جای دیگری می‌فرمایند:" آقایان تولیدات کشاورزی باید اقتصادی و سودآور باشد؛ نه این‌طور که یک سال به خاطر کمبود، پیاز به کشور وارد کنید و سال بعد پیازهای مرغوب به خاطر نداشتن مشتری بپوسد، اساسی‌ترین کارها سیاست‌گذاری های ثابت و پایدار برای رشته است."

ادامه نوشتار

حاج حیدر در ادامه نوشتار به سایر مشکلات خود به عنوان یک کشاورز و دامدار نمونه می‌پردازد؛ که به نوعی نقد ساختارهای اداری، جهادِ کشاورزی، ضعف‌های کارشناسی، فعالیت‌های نمایشی ناکارآمد، بیمه و مالیات، اداره بهداشت، تفکرات غلط مارکسیستی و لیبرالیستی در برنامه‌ریزی کشاورزی، سیاست‌زدگی برنامه‌ها و... می‌پردازد. سپس برخی اقلام مهم کشاورزی و دامی کشور اعم از غلات، میوه‌ها، گوشت، پشم و سایر فرآورده‌ها را نام برده و مختصری درباره آن‌ها به توضیح مشکلات و موانع پرداخته و در نهایت پیشنهادات راهبردی در زمینه‌های مراتع، منابع آب، اصلاح نهال و بذر، اصلاح نژاد دام، شیوه‌های آبیاری، خاکشناسی، ساختار اداری و بازار محصولات کشاورزی و دامی ارایه می‌دهد.

۰ نظر ۱۹ مرداد ۹۸ ، ۱۷:۱۲
سید یاسر حکیمی

خیلی ها ادعا دارند اگر در زمان حیات امام حسین زندگی می کردند از وی حمایت می کردند. یا مدعی هستند حامی مظلومان و دشمن ستمگران هستند. اما این ادعا  است تا زمانی که آن ها بدون دلیل دلار می خرند ادعای توخالی و پوچی است. چرا که آن ها با این کار خود سبب می شوند این کاغذ بدون پشتوانه ارزش حبابی پیدا کند. کسی نمی گوید دلار آمریکا ارزش ندارد و زحمات مردم این کشور در تولید کالاها و خدمات باید نادیده گرفته شود. ولی مسلما با تقاضای کاذب ارزش دلار به صورت کاذب بالا می رود و از آن جا که هر حبابی محکوم به انفجار است قطعا اولین قربانی مردم این کشور خواهند بود. قطعا مردمی که سرنوشت خود را به دست تصمیم گیران تمامیت طلب و خودخواه و جهانخوار داده اند روزی پشیمان خواهند شد که دیر شده است. خلاصه این که عجیب است این ادعا و در عین حال ترجیح دادن کالای آمریکایی و اروپایی بر کالای تولیدی برادران مسلمان یا هموطن و یا کشوری که مخالف زورگویان جهانی است. مگر این که کسی در غار زندگی کند و نداند که امروزه چه بلایی بر سر مردم مظلوم فلسطین و لبنان و سوریه و میانمار و عراق و ایران و قطیف و بحرین و افغانستان و پاکستان و برخی دیگر از  مردم توسط تجارت دلار و اسلحه و مواد مخدر در جهان صورت می گیرد. البته رسانه های غربی مثل دوران غارنشینی مردم خود را  بی خبر از واقعیت ها نگه می دارند طوری که به راحتی ظالم را به عنوان مظلوم نشان می دهند و بالعکس.

۰ نظر ۱۹ مرداد ۹۸ ، ۱۶:۴۱
سید یاسر حکیمی

انقلاب ایران یک انقلاب مردمی بود ولی هنوز کسی نمی داند (البته خوب می دانیم ولی فعلا مصلحت نیست گفته شود) چرا و به چه حقی چهل سال است که مورد آزار و اذیت کشورهای غربی و آمریکا قرار دارد. در همنا ابتدای انقلاب ایران اسناد عجیبی از سفارت امریکا بدست آمد که نشان می داد به دنبال از بین بردن انقلاب دموکراتیک و مردمی ایران بوده است. اما آن ها به جای عذرخواهی بارها و بارها جنایات بزرگی در ایران مرتکب شدند که مهمترین آن ها تحریک و حمایت از صدام برای حمله به ایران در طول هشت سال و شهادت بیش از دویست هزار ایرانی است. در حالی که رژیم سعودی دولتی است که نه انتخاباتی دارد و نه با صلح و صفا قدرت را تصاحب کرده است. بلکه با کودتا و حمله نظامی این سرزمین را به دست آورده است. در عین حال غربی ها با این رژیم ارتباط بسیار خوبی دارند و ایران را که خودش برای خودش تصمیم می گیرد. ولی غربی ها شبیه دوران قرون وسطی ولی این بار با روش اقتصادی و حقوقی ایران حق طلب را آزار می دهد. البته ما مطمئن هستیم همان طور که کلیسای ظالم قرون وسطی در برابر حقیقت مجبور شد عقب نشینی کند؛ غربی ها هم در مقابل ایران مجبور به قبول حقیقت خواهند شد.

۰ نظر ۱۹ مرداد ۹۸ ، ۱۶:۴۰
سید یاسر حکیمی

وهابیت و بهاییت و صهیونیسم هر سه در یک زمان ولی در سه مکان مختلف متولد استعمار روباه پیر انگلیس بودند. روباه پیر برای تسلط بر خاورمیانه چاره ای جز فتنه و انشقاق نداشت. او به این نتیجه رسیده بود که بایستی اسلام که به دو طایفه سنی و شیعه تقسیم شده است را طوری به افراط برساند که هرگز به هم نزدیک نشوند. در ایران یک حکومت فاسد دست نشانده انگلیس سر کار بود و بهتر بود نوعی اسلام بی قید و بی بند و بار را ترویج کند. بهائیت به خیال احمقانه خودشان اختراع جعلی خوبی برای این کار بود. دوم مکه و مدینه که دو مکان مقدس مورد احترام همه مسلمانان جهان است باید دست یک گروهک خشن و بی مغز می افتاد تا هم با ایران سکولار هرگز وارد ائتلاف نشود و هم مسلمانان جهان را از اسلام بیزار کند. سوم دین اصیل و تاریخی یهود بود که مورد احترام مسلمانان بود و سالهای سال همراه با مسیحیان در فلسطین در کنار همدیگر زندگی می کردند. انگلیس باید در یک حرکت تفرقه افکنانه یهود را تحریک می کرد و سرزمین های استعماری خود در فلسطین را به آن ها می داد تا یک حکومت ظالم یهودی در کنار این دو قطب متضاد مسلمان بتواند از آب گل آلود ماهی بگیرد و از شرایط تفرقه سوء استفاده کند. یهودیان به دلیل هم نشینی طولانی با ادیان دیگر حاضر به همکاری نبودند لذا بایستی یک گروهک جعلی خشن و خونریز ولی دارای آرمان های به ظاهر یهودی شکل می گرفت به نام صهیونیسم و اسرائیل تا آخرین قطه پازل چپاول خاورمیانه به دست غرب خصوصا انگلیس و سایر همراهانش مثل فرانسه و هلند و مدتی بعد از آن به رهبری امریکا این حرکت ادامه یافت و تا به امروز ادامه دارد. امروز روشهای قدیمی روباه پیر به وسیله آمریکا تجدید بنا شده ولی هرگز نمی تواند مثل او زیرک و روباه صفت باشد. امریکا گرگ صفت است و زرنگی روباه را ندارد.

۰ نظر ۱۹ مرداد ۹۸ ، ۱۶:۳۸
سید یاسر حکیمی

با این وضعیت فرهنگی و اقتصادی و امنیتی بحرانی غرب باید به شیفتگان آنگلوساکسون و اروپا و غربگرایان جهان اسلام  گفت اول بروید کشورهای خودتان را درست کنید بعد روی سر ملتهای مظلوم و استعمار شده ما نسخه های منقضی آن ها را اجرا کنید. صد سال مزدور مجانی غربی ها برای استعمار کشورهای خودتان بودید و فکر می کردید خدمت می کنید بس نیست؟! غربدوستان کشور خود را تحقیر می کنند چون خودشان شخصیتا کوچک هستند. یادم هست در دانشکده اقتصاد هرگونه حرف زدن علمی علیه نئوکلاسیکها و مکتب سرمایه داری یک عیب تلقی می شد در حالی که به دروغ گفته می شد پایه سرمایه داری بر آزادی است. بعهدا فهمیدیم پایه سرمایه داری و لیبرالیسیم و نئولیبرالیسم چیزی جز آزادی دلخواه آنها نیست. هیچ مکتب اقتصادی دیگری در نظام آموزشی ایران وجود ندارد جز همین مکتب. بقیه همه بایکوت هستند. دیکتاتوری وحشتناکی بر داشنگاه های ایران حکم فرما است به دلیل حکومت ظالمانه و فرعون مآبانه لیبرال ها در وزارت علوم ایران. معمولا با سر کار آمدن دولتهای لیبرال مثل روحانی این دیکتاتوری علمی تقویت می شود. مضحک این است که اخیرا رئیس جمهور در جلسه کابینه رسما گفت این نسخه هایی که اقتصاد دان ها می دهند جوابگو نیست. حرفی که رئیس جمهور محمود احمدی نژاد ۸ سال پیش زد و همین ها او را تمسخر و تحقیر کردند چون خودشان پست بودند.

۰ نظر ۱۹ مرداد ۹۸ ، ۱۶:۳۷
سید یاسر حکیمی

دنیای مدرن تحت عنوان آزادی هیچ حقی را برای ما به رسمیت نمی شناسد. حق تفکر کردن را با حجم بالای اطلاعات بیهوده از ما می گیرد. حق غذای سالم را با محصولات تراریخته و شیمیایی از ما می گیرد. حق محبت و دوستی به همسر و وفاداری به او را با پمپاژ محصولات شهوت زا و اغفال کننده از ما می گیرد. حق داشتن پدر و مادر را با ترویج حرام زادگی و ازدواج سفید از بچه ها می گیرد. حق آرامش در خانه و خانه داری را با اجبار به کار بیرون از آن ها می گیرد. حق عفت و حیای زن را با تبلیغات فاسد از او می گیرد. حق معصومیت را از کودک با انتشار تصاویر و فیلم های مهیج و کنجکاوانه برای ترویج خشونت و سکس از او می گیرد. ظلم دنیای امروز به مراتب بدتر از فرعون و قرون وسطی است فقط ظاهر فریبنده ای دارد. دنیای جدید فقط احمق ها را به قدرت می رساند و دانشمندان را زیر فشار له می کند. دنیای جدید زمیندارها را پولدار می کند و کاگران و کشاورزان و متخصصین را به طفیلی زمینداران بدون زحمت و سیاستمداران بی فکر تبدیل می کند.

۰ نظر ۱۹ مرداد ۹۸ ، ۱۶:۳۶
سید یاسر حکیمی

غربی ها اقلیتی هستند که در صددند افکار خود را بر مردم جهان تحمیل کنند. بشر در طور تاریخ با راهنمایی های پیامبران اولیه، یهود، مسیحیت و اسلام : و فیلسوفان و عارفان و انسان های با تجربه به چارچوبها و اصول صحیحی رسید که غرب در تلاش است همه آن ها از بین ببرد و بشریت را به توحش برگرداند. انسان قرنها طول کشید تا فهمید و باور کرد که باید خانواده داشته باشد و پدرش معلوم باشد. باید پدر نسبت به فرزندان مسئولیت داشته باشد. باید مرد نسبت به همسر خود مسئول باشد با او قرار داد ببندد و بر آن قرار داد شاهد بگیرد و در صورت جدایی حقوق همسر را بپردازد.  ولی امروز غرب  است که می خواهد مانند دوران توحش نخستین سایر مدلهای اخلاق جنسی را هم مشروعیت ببخشد. مثل ازدواج سفید که بدون هیچ قرار داد و مسئولیت و به رسمیت شناختن حق زن است. حق تغذیه طبیعی و استفاده از میوه و سبزی و گوشت بدون دستکاری در طبیعت آن ها و بدون استفاده از روش های شیمیایی حق مسلم هر انسانی است که امروزه به رسمیت شناخته نمی شود. هر کودکی که امروزه متولد می شود هیچ امیدی به این ندارد که آیا پدر و مادرش تا دوران استقلال او با او خواهند بود یا از هم جدا خواهند شد؟ فضای مجازی این قدر برای والدین جذابیتهای دروغین ایجاد می کند که سعی دارد حس نارضایتی و حس رسیدن به زندگی بهتر و احساسات حیوانی آن ها را بر انگیزاند تا بالاخره موفق شود والدین کودک معصوم را از او برباید. زندگی غربی به سگ بیش از کودک اهمیت می دهد چون هر کس به چیزی علاقه دارد که با آن سنخیت دارد و از جنس آن است. در اسلام : نگه داری کبوتر سفارش شده است آن هم نه به عنوان رقیب فرزند به عنوان بازی او و سلامت روح و روان و جسم خانواده. خودتان قضاوت کنید. سگ کجا کبوتر کجا . شاید این حرفها تکراری باشد ولی اگر به جای صرف دانستن این ها ایمان به این حرفها داشتیم قیام می کردیم. قل انما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی... : خداوند می فرماید شما را موعظه می کنم که برای خدا قیام کنید یکی یکی یا دو نفره

۰ نظر ۱۹ مرداد ۹۸ ، ۱۶:۳۵
سید یاسر حکیمی

پدیده کودک همسری شاید آن جا که اجبار دختر باشد و یا سوء استفاده از فقر خانواده او مذموم است و باید جلو گرفته شود ولی آن جا که رشد کافی وجود دارد دلیلی برای دخالت دولت در آن نیست. ضمن این که این پدیده در کشور انگشت شمار است و نسبت به رژیم گذشته ناچیز است و یک مدیر لایق می تواند بدون سر و صدا آن را حل کند. در مقابل مشکلات و مسائل بسیاری در حوزه زنان هست که در حال تبدیل شدن به اپیدمی است.  این قرائن و شواهد و مقایسه ها نشان می دهد ما بیشتر از مشکل کودک همسری دچار کودک مدیری هستیم.  خداوند در قرآن می فرماید به احمقان اختیار اموال خود را ندهید چون خداوند اموال را پایه ایستادن و حرکت شما قرار داده است... متاسفانه ما در انتخابات اخیر به این آیه عمل نکردیم و هزینه اش را دادیم.

۰ نظر ۱۹ مرداد ۹۸ ، ۱۶:۳۴
سید یاسر حکیمی

دستور حج ابراهیمی صرفا یک تکلیف شخصی نیست که با رفتن چند پیرمرد و پیرزن از عهده جامعه اسلامی ساقط شود. بلکه یک گردهمایی بزرگ سالانه برای شناخت نقاط قوت و ضعف جهان اسلام است. بنابر این باید جوان ها، باسوادها، افراد پرانرژی و مدیر و مدبر به حج بروند تا بتوانند برای اسلام تدبیر کنند و نتایج کنگره را به سرزمین های خود آورده و آن ها را عملی سازند. چه چیزی مانع می شود که افراد ذی صلاح به حج بروند؟ پاسخ این است : خداوند این گونه تدبیر فرموده که هر کس استطاعت حج دارد بتواند به این گردهمایی بزرگ عبادی وارد شود. اما این استطاعت چه بوده است؟ هرکسی که می توانست در حد غذای رفت و برگشت خود و بدون آسیب به اقتصاد زندگی این مسیر طولانی و پر بیابان را برود مستطیع محسوب می شد. ولی حالا استطاعت چیست؟ داشتن پول همین. حتی کمترین شرایط سلامت و توان ارتباط با مسلمین و توان پی گیری های نتایج حج جزء ملاک ها نیست. ثروتمندانی که بعضا جوانی خود را تحت تاثیر دولتهای وابسته به غرب در غفلت و بی خبری از جهان اسلام سپری کرده اند در پایان عمر به این نتیجه می رسند که بد نیست حجی هم بروند. متاسفانه اصلا مهم نیست که این حج چه تاثیری بر سرنوشت دنیای اسلام دارد. در روایات آمده است که هتل سازی در مکه مکروه است و درآمد آن هم مکروه است. چرا؟ چون حج قرار نیست محل درآمد و سودجویی گروهی باشد. پیامبر در طول دوران حاکمیت خود بر حجاز هرگز اجازه ندادند که حج تکلیفی واجب محل درآمد شود. برای این که هر کس اندک توان جسمی و روحی ای دارد بتواند به حج بیاید. خلاصه بگویم امروز به جای این که بگویین پولدار شو تا حج بروی که شعاری در خدمت نظام سرمایه داری و دولتهای دزد غربی و وابستگان آن ها است؛ باید بگوییم هزینه های حج را با صرف نظر کردن از سودجویی خود پایین بیاورید تا افراد دارای صلاحیت بتوانند به حج بروند. 
طراحی خداوند همیشه کامل است این ما هستیم که با خودخواهی های خودمان آن را خراب می کنیم و از سیستم بودن و هوشمند عمل کردن می اندازیم. البته با سابقه وهابیت و دوستی او با امریکا و انگلیس و اسرائیل اصلا بعید نیست که عمدی باشد. شاید بپرسید پس این حکم الهی چه می شود که هرکس توانا بود باید به حج برود؟ پاسخ داده شد. اگر شرایط حج به این شکل نباشد و هتلها و هواپیما و هزینه های گزاف خرج نشود فقط کسانی مستطیع می شوند که توان لازم را دارند نه کسانی که فقط در هتل زنده می مانند.

۰ نظر ۱۹ مرداد ۹۸ ، ۱۶:۳۳
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️لزوم نجات کالای ایرانی و حفظ آبروی ایران و ایرانی 


متاسفانه چند سالی است که پرتقال شمال ایران معروف شده به پرتقال واکسی آمپولی. بیرون آن خوش آب و رنگ و زیبا و داخل آن بی مزه. این میوه ارزشمند که مهمان فصل سرد خانه های ایرانیان است کم کم دارد از چشم ها می افتد. برنج شمال هم همین مصیبت را به نحو دیگری دارد. موقع پخت می فهمید که از 30 درصد تا 50 درصد با برنج بی کیفیت خارجی مخلوط شده و به اسم برنج شمال به شما فروخته می شود. این در حالی است که کشاورزان زحمت کش آن دیار منفعت چندانی عایدشان نمی شود و مصرف کننده هم جز پشیمانی و ضرر و نارضایتی بهره ای نمی برد...

برای همه کالاهای ایرانی این تراژدی وجود دارد و وقتی حیثیت ایران و ایرانی برای همیشه آسیب می بیند که کالاهای معروف ایرانی صادر می شود و به دلیل اشکالات کیفیتی و بسته بندی برگشت داده می شوند...

از این مساله نباید به راحتی گذشت و شناسنامه کالای ایرانی را نباید اجازه داد مخدوش شود...

@haghtalabebidar

۰ نظر ۲۴ دی ۹۶ ، ۰۸:۵۰
سید یاسر حکیمی

حق طلب بیدار, [10.09.17 09:04]
مساله میانمار و مسائلی از این قبیل مشکلاتی نیستند که با یک سخن نمایشی از طرف رئیس جمهور محترم و وزیر خارجه حل شوند و نه تکالیفی هستند که با این حرف های مقطعی و سطحی از جمهوری اسلامی و خصوصا مسئولان آن رفع تکلیف شود... به درستی  این افراد دیپلماسی را یک فرایند و یک برنامه با مقدمه و موخره می دانند ولی حاضر نیستند برای ملت های مظلوم جهان با هنر و سیاستی که دارند خدمتی ارائه کنند. شاید تصور آن ها این است که اتفاقاتی مثل فلسطین و میانمار و بحرین و یمن و ... فقط برای دیگران اتفاق می افتد و دست های آلوده بین المللی و شبکه های ماسونی برای ایران چنین برنامه ای ندارند و اگر احساس کنند جمهوری اسلامی در این زمینه ضعیف است برای او نقشه ای نخواهند داشت... توهم برجام یکی از خطرناک ترین مرگ های بی درد و سرطانی برای کشور ما است که تا حدی به لطف خود شیاطین ماهیت دروغین آن بر ملا شده است ولی کسانی که سر خود را زیر برف کرده اند نمی خواهند این حقایق را درک کنند...البته یک احتمال دیگر هم وجود دارد و آن واکنش های عالمانه این افراد است یعنی تعمدا پروژه تجزیه و انحطاط ایران را در لفافه دیپلماسی برجام پی گیری می کنند که البته برای قضاوت در این باره شواهد و قرائن حالیه وجود دارد ولی فعلا پرداختن به آن ها مصلحت نیست....
@haghtalabebidar

۰ نظر ۲۳ دی ۹۶ ، ۰۹:۰۶
سید یاسر حکیمی

شیوه برخورد دولت با نیروهای مسلح طوری است که علاقه زیادی به ایجاد نارضایتی در پرسنل ارتش و نیروهای انتظامی و حتی سپاه دارد و گویا علاقمند است نیروهای مسلح را در برابر دولت و سپس در برابر نظام قرار دهد ولی زهی خیال باطل... شتر در خواب بیند پنبه دانه...در زمان بنی صدر هم فکران او تلاش زیادی برای این نقشه انجام دادند و با شکست مواجه شدند امیدواریم نئو بنی صدری ها هم سر عقل بیایند و بدانند فرزندان این ملت هرگز در مقابل این انقلاب نمی ایستند ...
@haghtalabebidar

۰ نظر ۲۳ دی ۹۶ ، ۰۹:۰۵
سید یاسر حکیمی

عمولا رهبران دینی دنیا دو گروه بودند یکی رهبران سیاسی که غالبا خودشان تقیدات مذهبی عمیقی نداشتند و اکثرا حتی پایبند به دین نبودند. گروه دوم هم رهبران مذهبی بودند که معمولا عزلت گزیده یا در عبادت و تقوای شخصی بودند. جالب است که برای این سواری از دین کار فرهنگی هم کرده بودند و این طور ادعا می کردند که کار دین را به عیسی بسپار و کار سیاست را به قیصر.
ولی نهضت امام خمینی پایانی بر همه این سکولاریته ها و جدا سازی های منفعت جویانه و دنیا چاپانه بود.
کسی که توانسته چنین بلایی بر سر فرهنگ و ادبیات و فلسفه و حکومت داری و دین داری استعمارگران بیاورد روشن است که دشمنان سر سختی خواهد داشت.
امروز هم  که جرات ندارند بگویند نهضت  امام خمینی در سوریه و لبنان و عراق و یمن و بحرین و قطیف و ... پدر ما را در آورده مجبورند بگویند گروه تروریستی سپاه خاورمیانه را به هم ریخته و به قول بعضی مزدوران دولتی ماجراجویی کرده است!
@haghtalabebidar

۰ نظر ۲۳ دی ۹۶ ، ۰۹:۰۴
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️وضعیت امروز کشور نیازمند قضاتی است که مثل شهدای مدافع حرم برای ریشه کنی فساد از جان و آبروی خود گذشته باشند.

نه این که ما خلا در قوانین نداریم و نه این که با فساد مبارزه نمی شود و نه این که قوه قضائیه از اجرای عدالت به معنای تام و تمام آن عاجز باشد. مشکل ما این است که اگر برای مبارزه با صدام و آمریکا در جنک تحمیلی و اگر در مبارزه با داعش و آمریکا در جنگ تحمیلی برون مرزی سوریه دفاع صورت می گیرد کما بیش به قهرمانان خود می پردازیم و آن ها را معرفی می کنیم و آن ها را سر دست می گیریم و به افتخار به دنیا معرفی می کنیم ولی در عرصه های دیگر مثل جنگ تحمیلی اقتصادی و جنگ داخلی با فسادهای اداری و مالی به کار فرهنگی و الگوساز روی نیاورده ایم.
امروز قاضی ای که با دانه درشت ها در هر مسئولیتی و با هر انتسابی بخواهد دور از هیاهوهای سیاسی و واقعا با نیت خالصانه و برابر قانون مبارزه کند کمتر از مدافعان حرم در تیررس خطرها نخواهد بود بلکه خطرهای بزرگتری از خطرهای جانی او را تهدید خواهد کرد خطرهای آبرویی خطرهای حیثیتی و خطرهایی مثل نفوذ و تله های امنیتی و خطرهای رشوه ای و تطمیع و ...
با همین قوانین موجود اگر کسانی پیدا شوند که حاضر باشند از جان و مال و آبروی خود بگذرند تا دانه درشت ها را به سزای عمل خود برسانند حتما باید منتظر عواقب آن باشند...
ما همیشه نگاه های کلی داریم مثلا می گوییم قوه قضائیه فلان کار را بکند ولی به تک تک قضات و وکلا و حقوق دانان آن توجه نداریم که اگر این حرکت از بدنه این قوه شروع شود می تواند منشا ثمرات باشد نه صرفا با دستورات و ابلاغات...
بعضی جا ها انقلابی دارد ولی انقلاب نشده است به این معنا که همه مثل کارمندان نشسته اند تا به آن ها پارافی برسد اگر هزینه داشت و سخت بود طوری عذر بیاورند و از آن خلاص شوند . این تفکر که در خیلی از جاهای کشور رسوخ کرده است منشا گرفتاری ها و مشکلات ما است. به نظر می رسد امروز نیاز به آتش به اختیاری انقلابیون واقعی در همه حوزه ها هست چه حوزه فرهنگی چه حوزه سیاسی چه حوزه قضائی و چه حوزه اقتصادی... مجموعه های آتش به اختیار هم باید پشت هم باشند و همدیگر را تکمیل کنند.
فعالان فرهنگی باید فعالان اقتصاد مقاومتی و فعالان قضائی و فعلان سیاسی را به لحاظ گفتمان سازی و قهرمان پروری و تغذیه فکری ساپورت کنند همان طور که فعالان قضائی و حقوقی باید از حیثیت بقیه دفاع کنند و پشتیبان آن ها باشند همان طور که فعالان اقتصاد مقاومتی بقیه جبهه ها را کمک مالی کنند...آتش به اختیار و جبهه ای عمل کردن تنها راه برون رفت از مشکلاتی است که امروز انقلاب اسلامی گریبان گیر آن هااست...
@haghtalabebidar

۰ نظر ۲۳ دی ۹۶ ، ۰۹:۰۴
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️مغالطه وحدت

بعضی وقتها که از دولت ها انتقاد می کنیم سریع یک عده مسئله وحدت را پیش می کشند انگار وحدت هیچ محور خاصی ندارد و هیچ معیاری هم ندارد مثلا اگر یک پادشاه لخت بیرون آمد و گفت من بهترین لباس از جنس برجام را به تن دارم برای حفظ وحدت نباید حرفی زد و باید اجازه داد جامعه در خریت باشد. یا مثلا طاغوت مقبول مردم بود باید به آن تمکین کرد چون وحدت به هم می خورد.
امیر المومنین به نقل از غررالحکم می فرماید : الامامه نظام الامه...
اگر قرار باشد هر سامری و هر گوساله ای باعث وحدت باشد تفرقه بهتر از این وحدت است...
@haghtalabebidar

۰ نظر ۲۳ دی ۹۶ ، ۰۹:۰۳
سید یاسر حکیمی

حمایتت ز میانمار روی بی میلی است/تمام دیپلماسی ات فشار ایمیلی است/
@haghtalabebidar

۰ نظر ۲۳ دی ۹۶ ، ۰۹:۰۳
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️نمایندگان کنگره ایالات متحده در مجلس ایران

روزی که داعش به مجلس حمله کرد عده ای از نماینده ها مرگ بر آمریکا گفتند واکنش پزشکیان این بود که چه ربطی دارد؟
روزی که خبرهای هولناک میانمار رسید هم صادقی یکی از نمایندگان توئیت زد که این مساله را به آمریکا و اسرائیل نچسبانید...
قضاوت با شما

۰ نظر ۲۳ دی ۹۶ ، ۰۹:۰۲
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️آیا امروز و برای همیشه  حزب الله  در اقلیت خواهد بود؟

ما بعضی وقتها انتظاراتی داریم که خداوند تا کنون نیافریده و حتی زمان ظهور و حضور امام عصر نیز به این شکلی که ما فکر می کنیم نخواهد بود چون سنت های الهی را نشناخته ایم و نحوه تدبیر عالم و خواست خداوند را برای خلوص مومنین در این کوره سهمگین ابتلائات دنیوی نمی دانیم . مثلا این که انتظار داشته باشیم اکثریت جامعه بشری راه صلاح در پیش داشته باشند و مانند ابرار و صالحین و متقین و مومنین و اخیار و ابدال و طبقات مختلف اهل هدایت همه به معنای واقعی ایمان داشته باشند و برای رضوان الهی از همه چیز بگذرند این نشدنی است ولی آن چه شدنی است همراهی اکثریت جامعه بشری با حزب الله است که البته همراهی خود به نوعی سنخیت ایجاد خواهد کرد مانند دوران جنگ تحمیلی و انقلاب اسلامی.
در دوران انقلاب و جنگ ، اکثریت مردم  به معنایی که در ذهن ما است انقلابی نبودند ولی به دلیل ایمانی که ایجابا و سلبا به این تفکر و افراد آن و خصوصا پرچمدار آن پیدا کرده بودند همراهی کردند ، مشکل از جایی پیدا شد که مردم در فشارهای بعد از جنگ و تبعیض های فراوان آن هنوز هم فکر می کردند همان رویه قبلی که آن ها با آن همراه شده بودند سیاستهای فرهنگی و اقتصادی را به پیش می برد در حالی که منافقین در سر تا سر این سیستم دولتی نفوذ کرده بودند و رئیس دولت عملا مسئول پیاده سازی اهداف ضد انقلاب و بی توجهی به رهبری انقلاب بود آن هم با زور سابقه انقلابی خود . این خلط ذهنی منجر به دوم خرداد شد که مردم به جای کنار زدن اندیشه ای که به نام دین و انقلاب و اسلام این همه جنایت فرهنگی و اقتصادی آفریده ، دوباره با نیت سلبی صحیح ولی با تشخیص مصداق غلط همین ها را سر کار آورد. بی خاصیتی این جریان منجر به ظهور فردی شد که با ساختارها و سیستم های غلط و طاغوتی شکل گرفته مخالف بود و تمام توان خود را برای خدمت و مبارزه با استکبار به کار گرفت ولی در مقابل فشارهای عظیم رئیس دولت سازندگی که این بار با کمک نیروهای خارجی و سازمان های بین المللی و دولت های متخاصم به جنگ این انسان خدمتگزار آمده بود نتوانست دوام بیاورد و این جریان انحرافی به ریاست مرحوم هاشمی موفق شد تحریم همه جانبه و فشارهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی فراوانی را بر پیکره نظام وارد کند تا بعدا بگوید فقط ما می توانیم با دنیا تعامل کنیم و این مساله را از راه حل دیپلماتیک حل کنیم مثل شرکتهای تجاری دارو سازی بین المللی که برای فروش محصولشان چاره ای جز کمک به شیوع آن بیماری در دنیا ندارند. البته آن مرد خدوم مقاومت کرد ولی هنگامی به طور کامل از ریل خارج شد که هرچند با استکبار خوب جنگید ولی حریف استکبار درون خود نشد. به هر حال در حال حاضر و با بازگشت گفتمان دولت بعد از جنگ با همان سوابق خطرناکی که ذکر شد یک راه بیشتر  وجود ندارد و آن هم قوی شدن حزب الله در این فرصت طلایی در ساخت معنوی و علمی خود و بازگشت خالصانه به تفکر انقلابی و اندیشه های امام و رهبری و زدودن تفکراتی که از این جریان انحرافی بعد از دفاع مقدس ، در تفکر او رسوخ کرده است و نتیجه آن شده اصولگراهایی که برای یک وزیر هم حزبی به وزیر مورد نظر انگلیسی ها هم رای می دهند تا مثلا اصولگرایی بماند!!!!!!. بنا بر این تنها راهکار موجود فقط و فقط این است تا مردم دوباره به این تفکر و پرچمدار آن همراهی کنند و الا این که مردم حزب اللهی شوند انتظار غلطی است و همراهی آن ها با حزب الله انتظار درستی است...
@haghtalabebidar

۰ نظر ۲۳ دی ۹۶ ، ۰۹:۰۲
سید یاسر حکیمی

چه قدر ساده است تشخیص سه اسرائیل موجود و در حال شکل گیری : رژیم صهیونیستی ، کردستان عراق ، میانمار ...
"من کان فی هذه اعمی فهو فی الآخره اعمی"
@haghtalabebidar

۰ نظر ۲۳ دی ۹۶ ، ۰۹:۰۱
سید یاسر حکیمی

گاهی برای اثبات ضرورت دفاع از سوریه و میانمار و عراق و لبنان و ... لازم نیست به ده ها استدلال عقلی و نقلی بپردازیم ادبیات فارسی ما پر از مضامین عمیق اسلامی و انقلابی است و این قدر ساده و دل انگیز بیان شده است که شما فقط باید هنرتان این باشد که افراد روی آن اندکی تامل کنند. اگر این اتفاق به دور از هیاهوها اتفاق افتاد خواهید دید افراد در انتخابات ها به افرادی اقبال نمی کنند که مصادیق سلبی این آموزه ها باشند:

مثل جناب سعدی که می فرمایند :

بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی

۱ نظر ۲۳ دی ۹۶ ، ۰۹:۰۱
سید یاسر حکیمی

✍️مردم ما به روحانی دارای خانه ۴۵ میلیاردی رای می دهند وبه روحانی شهریه بگیر ماهانه ۴۵۰ هزار تومان فحش می دهند... وقتی روحانی میلیاردر را می بینند هورا می کشند و وقتی طلبه ۴۵۰ هزار تومانی را می بینند می گویند آخوندها خوردند و بردند. 

حکایت عجیبی است. 

@haghtalabebida

۰ نظر ۲۰ دی ۹۶ ، ۱۵:۰۸
سید یاسر حکیمی

کسی که در زمان دفاع مقدس به اسرائیل می گوید باید به (امام) خمینی چنگ و دندان نشان دهید از کجا معلوم الان به ترامپ نگفته باشد باید به (امام) خامنه ای چنگ و دندان نشان دهی؟ 

@haghtalabebidar

۰ نظر ۲۰ دی ۹۶ ، ۱۵:۰۸
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️تدبیر دولت بی تدبیر برای تجمعات کارگری چیست؟ و چه باید باشد؟ 


متاسفانه هنوز 24 ساعت از تاکیدات رهبر انقلاب به نیروی انتظامی در خصوص بر خورد مهربانانه با مردم نگذشته بود که با کارگران کارخانه هپکوی اراک برخورد بدی صورت گرفت. شاید متخصصین امنیت بگویند وقتی عده ای جاده را بستند و با آن ها برخورد قهری نشود این کار باب می شود و موجبات سوء استفاده عده ای را فراهم خواهد کرد و امنیت همین مردم خدشه دار خواهد شد ولی ما باز هم جا دارد از جانشین فرمانده کل قوا در ناجا و نیروی تهاتری دولت و مجلس یعنی وزیر محترم کشور بپرسیم پس تدبیر چه می شود؟ ما هنوز تدبیری از دولت عزیز شما ندیده ایم. 

یادم هست چند سال پیش در دوران دانشجویی یکی از فرماندهان ارشد امنیتی تهران در یک جمع عمومی عنوان می کرد روزی مسئول یکی از شرکتهای دولتی تهران با ما تماس برقرار کرد و گفت کارگران ما تجمع کرده اند و علیه نظام شعار می دهند بیایید این ها جمع کنید. این فرمانده ارشد عنوان کرد من هم به ایشان گفتم تا ساعتی دیگر ما به شرکت می آییم ولی کاری به کارگران نخواهیم داشت جنابعالی را دستگیر می کنیم و می بریم! آن مسئول گفت چرا؟ گفتم چون جنابعالی اگر حق و حقوق آن ها را بدهی یا اگر مسئول بالاتری داری از او مطالبه کنی چرا باید این افراد اعتراض داشته باشند؟ 

ایشان نقل می کرد وقتی به شرکت رسیدیم هیچ تجمعی وجود نداشت رئیس کارخانه همه را راضی کرده بود و رفته بودند پی کارشان...

متاسفانه وقتی به جای برخورد محکم با دانه درشت ها و کسانی که پول مردم دست آن ها است یا به دلیل بی تدبیری آن ها عده ای نسبت به نظام  بد بین شده اند ، با کارگران و قشر ضعیف برخورد می شود باید شک کرد که چه دستی پشت پرده است...

تدبیر اصلی این مشکل که همان اصل 44 است و اصلا بی معنی است که ما هنوز شرکت دولتی داشته باشیم. 

تدبیر دوم جلوگیری از واردات بی رویه و خودشیرینی برای اروپایی ها و چینی ها ست تا کارخانه ها ورشکسته نشوند. 

تدبیر سوم  محاکمه مدیران دولتی بی تدبیر است که فکر می کنند اگر مدیریت مالی و بازرگانی و کیفی درستی نداشتند با یک فشار از دولت بودجه می گیرند و جای آن را پر می کنند. 

تدبیر چهارم  این است که در تجمعات کارگری ، مسئول کارخانه و مدیر صنعتی استان باید بیاید و کارگران را راضی کند و الا در ملا عام باید باتوم کبود شود تا بفهمد که مسئولیت گرفتن فقط رفاه و لذت و خوش گذرانی و حقوق آن چنانی نیست پاسخگویی هم هست... 

@haghtalabebidar

۰ نظر ۲۰ دی ۹۶ ، ۱۵:۰۷
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️ "ان کید الشیطان ضعیفا"


این که خداوند می فرماید کید شیطان ضعیف است یعنی هر کاری که شیطان انجام می دهد به سمت خودش و دوستانش کمانه می کند چون نظام عالم بر حق بنا شده است و باطل جز یک توهم با شکل حق نیست.

  بالاترین مصداق این ضعف شیطان و طرفداران او را باید حادثه عاشورا دانست حادثه ای که به ظاهر اوج موفقیت و قدرت شیطان است در قتل شریف ترین انسان ها و مقرب ترین های خلقت ولی همین قتل چنان به شیطان و یارانش کمانه می کند که کاملا بر خلاف خواست شیطان تبدیل به یک سیستم عمومی هدایتی می شود ، به قول علما و عرفا گریه بر امام حسین از نماز شب بالاتر می شود. کشتی امام حسین این قدر وسیع می شود که حتی غیر مسلمان ها را هم نجات می دهد و این قدر سریع می شود که بسیجی های خمینی را یک شبه راه صد ساله می برد... 

همین الان هم برای شیطان بزرگ این آیه صادق است اوبامای اعتدال گرا تمام تلاش خود را برای تحریم های فلج کننده به کار گرفت تا در ایران یک نوکر اعتدالی سر کار بیاید تا بتواند به جمهوری اسلامی پایان دهد ، حالا در ایران کسانی سر کار آمدند که قبله شان آمریکا است ولی این جای کار را نخوانده بودند که ترامپی خواهد آمد و کاری خواهد کرد که فاحشه های کنسرتی ایران هم به زودی مرگ بر آمریکا بگویند...البته روزهای بسیار روشن تری در راه است این ها فقط نسیم های بسیار رقیق رحمت الهی بر دل های مومنان جهان هستند...

بیچاره آن ها که سجاده شان را رو به کاخ سفید پهن کردند و حالا باید قبله شان را عوض کنند...

@haghtalabebidar

۰ نظر ۲۰ دی ۹۶ ، ۱۵:۰۶
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️الگوی عملی 


یکی از اساتید ما می فرمود قبل از انقلاب باید برای پیرمردها جناب حبیب بن مظاهر را به عنوان الگو معرفی می کردیم برای جوان ها حضرت علی اکبر را و برای نوجوان ها حضرت قاسم و به همین شکل. 

ولی نهضت امام خمینی کاری کرد که ما الان برای همه اقشار و اصناف و سنین و مرد و زن الگوی عملی و کاملا نزدیک و عینی داریم. 

برای نوجوان ها شهید بالازاده و فهمیده ،  برای جوان ها الی ماشاءالله الگوهای عملی و واقعی ، برای همه مشاغل و صنوف و حتی ملیتها هم همین طور از دانشجویی ،  اساتید ، پزشکان ، مهندسین ، روحانیت ، دانش آموزان و ...


واقعا نهضت امام خمینی یک نهضت عاشورایی بود که به خواست الهی و همراهی مردم به نتیجه رسید...

@haghtalabebidar

۰ نظر ۲۰ دی ۹۶ ، ۱۵:۰۶
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️مردم ما از مردم کوفه و حجاز زمان معصومین هنوز هم که هنوز است بهترند 


ریشه های انحراف امت پیامبر را وقتی دقت کنیم خواهیم دید هجمه های داخلی و خارجی ای که بخواهند این انحرافات را الان ایجاد کنند بسیار قوی تر هستند و از طرفی مردم ما دستشان مستقیما از معصومین کوتاه است ولی همچنان بدون اینکه کسی به آن ها چیزی بگوید هر کوچه و خیابانی را تکیه و حسینیه می کنند و ده ها میلیون نفر برای شهدای مدافع حرم اشک می ریزند در حالی که : 


اگر زمان امام حسین دشمنان ایشان شکم هایشان از حرام پر بود الان بانکها و موسسات مالی سفره های مردم را آلوده کرده اند و عده ای را هم به دلیل تعطیلی قرض الحسنه به بازار پول غیر رسمی کشانده اند...


اگر یکی از ریشه های انحراف امت پیامبر در حادثه عاشورا دیپلماسی دوستانه بنی امیه با نصرانی ها و یهودی ها و دیپلماسی تند آن ها با یاران امام بود خوب الان هم ....


اگر آن موقع بنی امیه به آزادی های جنسی و در واقع به این انحرافات با خواننده های فاسد دامن می زدند تا مردم در غفلت باشند خوب الان هم....


بنا بر این مردم ما با همه این هجمه های سیستمی و نظام مند دوام آورده اند و سال به سال محرم پرشور تر است...


@haghtalabebidar

۰ نظر ۲۰ دی ۹۶ ، ۱۵:۰۵
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️بزرگترین مغالطه لیبرال ها 


از شئون مختلف کشورداری و حکومت داری مهمترین های آن ها استقلال ، امنیت ، دفاع ، اقتصاد ، فرهنگ و سیاست است. 

انقلاب اسلامی ، جنگ تحمیلی ، امنیت ، استقلال ، مردم سالاری و همه این مقدمات مهم مدیون تفکر اسلامی و انقلابی است ولی انگار خون های زیادی ریخته شد تا این جاده صاف شود و سایر شئون را لیبرال ها پیش ببرند و وقتی خراب کردند گردن تفکر دینی بیندازند. به هر حال با تصمیماتی که زمان آقای هاشمی گرفته شد یا این که این جریان این شئون را غصب کرد حالا منشا آن فعلا موضوع ما نیست ولی آن چه مسلم است دست گرفتن اقتصاد و فرهنگ در دست لیبرال ها و دقیقا آسیب خوردن مردم چه با دین چه بی دین از همین زاویه است. 

ولی جالب این جا است که لیبرال ها حالا تلاش می کنند این ناکامی را به تفکر دینی منتسب کنند. لذا هیچ وقت در تاکسی ها و محافل عمومی نمی شنوید کسی بگوید این همه خون برای انقلاب و جنگ ریخته شد که یک عده بی شرف مدل های غربی را در اقتصاد و فرهنگ برای ما پیاده کنند. چرا؟ چون حرف او را قبول نمی کنند. چرا؟ چون لیبرال ها توانسته اند واقعیت ها را کاملا بر عکس برای مردم جا بیندازند. 

برای فهم دقیق این مطلب کافی است ببینید چگونه یک شخصیت منفور را بعد از چند سال تبدیل به امیرکبیر دوران و یار دیرین دیرین امام کردند در حالی که تا دیروز علیه او مردم اسلامشهر و مشهد و خیلی شهرها قیام کرده بودند و به خاطر شعار علیه گرانی ها کتک مفصل خورده بودند ولی حالا کاری کردند که آن تفکر مقصر مبرا شود و تفکر انقلابی که فضا را همین الان هم به این ها داده است متهم شود...


@haghtalabebidar

۰ نظر ۲۰ دی ۹۶ ، ۱۵:۰۵
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️شهید مطهری زمان می خواهیم 

استاد مطهری نکته ای می فرمایند و آن این که حوزه علمیه ما هر چند کتابهای رسائل و مکاسب شیخ انصاری و کفایه مرحوم آخود خوانساری رحمه الله علیهما را از بر هم بخواند ولی باید در نظر داشته باشد که ارزش شیخ و آخوند به این بود که در زمان خودشان تحول گرا و پیشرو بودند بنا بر این ما امروز به شیخ انصاری ها و آخوند خراسانی ها نیاز داریم. 

حالا ما همین حرف ایشان را می توانیم به کسانی بگوییم که در آثار شهید مطهری مانده اند و جلو نمی روند و به آن ها بگوییم ما شهید مطهری های زمان می خواهیم. 

باید اول دید رموز موفقیت شهید مطهری چه بوده است که ایشان را از سایرین ممتاز کرده که امروز نیز از این راه چنین فردی به جامعه فکری و اندیشه ای ما پا بگذارد؟ 

شاید اولین و مهمترین عامل رشد و تعالی شهید مطهری آشنایی او با اندیشه و مرام عملی امام خمینی باشد. مرامی که معتقد است حوزه و دانشگاه و مدرسه ای که به درد دین نخورد و احیا کننده ارزش ها نباشد هیچ ارزشی ندارد حتی اگر مرزهای دانش را بپیماید و بهترین تولیدات علمی را در زمینه های مختلف ایجاد کند و حتی در ژورنال های علمی دنیا چاپ کند. 

دومین عامل رشد ایشان شاید حریت و آزادگی او باشد. او ترسی ندارد که شهریه اش قطع شود ، اخراج شود ، مورد بی مهری قرار بگیرد و به نا حق به دلخواه افراد حرف بزند تا ارج و قرب داشته باشد چون او ارج و قرب الهی را در همراهی واقعی با نهضت امام خمینی می داند و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نمی کند. 

شاید سومین عامل رشد چنین فردی ارتباط خوب او با جامعه و شناخت درست از مشکلات و دردهای آن باشد تا وقتی به اسلام به عنوان یگانه نسخه شفابخش انسان تا قیامت مراجعه می کند با مساله سراغ آن برود و به دنبال دوای دردها و نسخه شفابخش عملی از دین باشد نه این که هر دارویی را عرضه کند و مهم نباشد که این دارو برای درد خاصی کاربرد دارد یا ندارد. 

شاید چهارمین عامل ظهور چنین متفکر بزرگی ایجاد برخی ویزگی های شخصیتی در خود باشد مثل عبادت و تضرع ، مثل تلاش بی وقفه ، مثل دقت و نظم ، مثل تفکر عمیق و نظام مند و ...

امروز هم در حوزه مطهری های دهه بیست و دهه سی زیاد داریم ولی اگر استعدادهایشان کشف نشود و تحت تربیت یک امام خمینی قرار نگیرند ممکن است برای دهه پنجاه که اوج شکوفایی مطهری ها است چندان به کار نیایند. امروز رهبر انقلاب دقیقا جای امام را برای جامعه پر کرده اند ولی این هنر نمایندگان ایشان و اساتید دارای فهم از بیانات ایشان است که این راه و رویه امام را بتوانند در طلاب ایجاد کنند...

@haghtalabebidar

۰ نظر ۲۰ دی ۹۶ ، ۱۵:۰۴
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️قهرمان پروری های ما نقص دارد 


ما برای همه عرصه های جهادی نیاز به قهرمان پروری داریم ولی‌ حتی به قهرمان های همه جانبه مان هم نگاه تک بعدی داریم مثل شهدای مدافع حرم و شهدای دفاع مقدس که علی رغم این که این ها قهرمان های خودسازی ، اخلاق ، ایمان ، اطاعت از امام و ... هستند یعنی جهاد اکبر ولی این ها را از جنبه جهاد اصغر در ذهن مردم تصویر سازی کرده ایم به طوری که علی رغم دستاویز بودن و بهانه بودن جهاد اصغر برای بروز و ظهور جنبه جهاد اکبری آن ها ، جهاد اصغر را حجاب جهاد اکبری آن ها کرده ایم برای همین باعث شده ایم مردم عادی جز یک حضور در تشییع و نهایتا یک دفاع جانانه در یک تاکسی یا محفل خانوادگی چیزی از شهدا در زندگی عادی شان جاری و ساری نشود.

برای همین یک مکانیک مومن و انقلابی ، یک قاضی ، یک معلم ، یک نانوا از شهدا درس شهید زنده بودن نمی آموزد و این طور برایش جا نیفتاده که باید اول شهید زنده بود و مقام حقیقی شهید بودن را احراز کرد حالا هر وقت تکلیف جهاد اصغر شد آن هم یک تکلیف است مثل نماز آیات که انجام می شود و تمام می شود ولی این نماز یومیه است که همیشه هست. مردم عادی متدین و مومن فکر می کنند برای کسب مقام شهدا حتما باید به سوریه بروند ولو نیازی به نیرو فعلا نباشد و حکم جهادی صادر نشده باشد. چرا؟ چون سبک زندگی شهدایی به او گفته نشده است و نمی داند اگر قاضی ای باشد که واقعا به عدل حکم کند ولو حقوقش را قطع کنند ، اگر معلمی باشد که غرب زدگی را آموزش ندهد ولو اخراجش کنند ، از چانه خمیر کم نکند ولو ورشکست شود ، کارگر خود را بیرون نکند ولو از مزایا و سود خودش چشم پوشی کند اگر و اگر و اگر ... این شهید زنده است و همان عطر و بوی شهدا را در کوچه و خیابان شهر و روستا دارد...

@haghtalabebidar

۰ نظر ۲۰ دی ۹۶ ، ۱۵:۰۴
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️حقیقت راه خود را می پیماید 

امروز نهضت امام خمینی علی رغم همه تحریفات داخلی و تلقینات خارجی به سرعت در حال گسترش و پیمودن جغرافیا و تاریخ و قومیت و نژادها است. این نهضت چون بر یک مبانی قوی و توسط یک انسان قوی به تمام معنا انسان کامل و جمیع جهات طراحی و اجرا شده است و با جرات تمام باید گفت بهترین امت تاریخ برای آن جان و دل داده اند محکوم به پیروزی و موفقیت است. امتی که بدون دیدن ائمه در راه آن ها جان فشانی می کنند و با این همه دشمن سر تا پا مسلح از فضای مجازی تا فضای حقیقی از جبهه اقتصادی تا فرهنگی و سیاسی این همه مورد هجمه اند ولی همچنان پای کار هستند قطعا محکوم به موفقیت خواهند بود. 

خداوند می فرماید کف روی آب رفتنی است و آن چه می ماند حقیقت است.

رهبر انقلاب با اشاره به این آیه شریفه می فرماید: 

"حقیقت رو به رشد است، حقیقت رو به بالندگی است. حقیقت ممکن است دچار سختی‌هایی در راه خود بشود امّا در نهایت پیروز خواهد شد. قرآن فرمود: فَاَمَّا الزَّبَدُ فَیَذهَبُ جُفآء؛ کف روی آب ظاهرِ چشمگیری دارد؛ در رودخانه روی آب وقتی شما نگاه میکنید، وقتی‌که میجوشد این آب و به همدیگر میخورد، کف جلوی چشم می‌آید امّا این کف ماندنی نیست. فَاَمَّا الزَّبَدُ فَیَذهَبُ جُفآء؛ این کف روی آب میرود پی کارش نابود میشود. وَ اَمّا مایَنفَعُ النّاسَ فَیمکُثُ فِی الاَرض؛(۱) آن چیزی که نافع است، آن چیزی که حیات مردم به آن است، یعنی آن آب روان، آب زلال، آن میماند. حقیقت این‌جوری است، حقیقت پیروز خواهد شد، حقیقت به اهداف خود دست خواهد یافت. بله، در راهش مشکلاتی وجود دارد. شرطش این است که در مقابل این مشکلات خودش را نبازد؛ سرباز حقیقت، افسر حقیقت، رهرو حقیقت خودش را در مقابل این مشکلات نبازد. وقتی نباخت، ایستاد، تحمّل مشکل کرد، به نتیجه خواهد رسید؛ کمااینکه به نتیجه رسید؛ هم در صدر اسلام، هم در هرجا که ایستادگی بود و هم در زمان ما که زمان غلبه‌ی مادّیّت است".۱۳۹۵/۰۲/۰۱

بیانات در دیدار اعضای انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان

۰ نظر ۲۰ دی ۹۶ ، ۱۵:۰۴
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️استفاده ای از تمثیل مولانا در مواجهه ما با امام حسین علیه السلام 


مولوی احتمالا در دفتر اول مثنوی یا دفتر دوم می گوید بین چینی ها و رومی ها در تزیین ساختمان ها و زیباسازی رقابت بود. پادشاهی بین آن دو خواست داوری کند برای همین یک گروه هنرمند چینی و یک گروه هنرمند رومی دعوت کرد و به هر کدام یک کاخ داد تا تزئین کنند.

چینی ها تا می توانستند خزانه دولت را خالی کردند و رنگهای مختلف خریدند و در دیوار را شلوغ و پلوغ رنگ کردند. رنگ روی رنگ متنوع شلوغ ...

ولی رومی ها فقط دیوارها را تمیز می کردند فقط سمباده می زدند تا جایی که در و دیوار و سقف مثل آیینه شده بود و انعکاس داشت...

پادشاه برای داوری آمد وقتی کار چینی ها را دید از این همه رنگهای متنوع و متکثر و متکاثف متعجب شد ولی وقتی وارد کاخ رومی ها شد از شدت صافی و زلالی و وحدت و یکرنگی کاخ مدهوش شد خصوصا آن که هر جا رفت عکس خود را در در و دیوار و سقف دید...

مولوی می گوید به جای تقلید ها و شلوغی ها و تکاثف ها باید آینه شد تا عکس رخ یار در آن منعکس شود...

ما هم با اولیای خا خصوصا امام حسین علیه السلام باید اینگونه باشیم بیشتر زنگار پاک کنیم چه زنگارهای فکری که در مغزهای ما فرو شده چه زنگار قلوبمان و چه زنگارهای رفتارمان...

اگر این طور شدیم مثل شهید ناصرالدین باغانی می شویم که فرمود من در دانشگاه امام صادق درس خواندم ولی از دانشگاه امام حسین فارغ التحصیل شدم...

@haghtalabebidar

۰ نظر ۱۹ دی ۹۶ ، ۰۹:۱۷
سید یاسر حکیمی

حق طلب بیدار, [01.10.17 13:23]

بخش اول: تقریر مقام معظم رهبری در سالگرد دانشجوی شهید ناصرالدین باغبانی: نوشتجات شهید عزیز را مکرر خوانده و هر بار بهره و فیض تازه‌ای از آن گرفته‌ام

به گزارش سرویس رصد صاحب نیوز : سال ۱۳۴۶ در خانواده ای مذهبی و روحانی در قم به دنیا آمد . با شروع حوادث انقلاب و جهت یاری مردم به سبزوار رفتند.پدرش نماینده دوره اول مجلس از سوی مردم سبزوار گردید.ناصرالدین در شاخه جوانانحزب جمهوری مشغول فعالیت شدو در این مدت چهار بار برنده مسابقات قرآن کریم شد .با سپری کردن دوره دبیرستان در دانشگاه امام صادق(علیه‌السلام) پذیرفته شد. خودش میگفت:من دانشگاه امام صادق(علیه‌السلام) را به دانشگاه امام حسین(علیه‌السلام) تبدیل کردم و مدرک قبولی را از دستان مبارک آقا اباعبدالله(علیه‌السلام)  گرفتم.  از عملات بدر در جبهه حضور داشت ودر عملیات کربلای ۵ در حالی که نوزده سال بیشتر نداشت در   ۲۱/۱۲/۱۳۶۵ به شهادت رسید.

دستنوشته ها و وصیتنامه او بسیار عجیب است. 

بسم رب الشهدا والصدیقین

اینجانب ناصرالدین باغانی بنده ی حقیر در درگاه خداوندم .

چند جمله ای را به رسم وصیت می نگارم . سخنم را درباره ی عشق آغاز می کنم ما را به جرم عشق موأخذه می کنند .گویا نمی دانند که عشق کناه نیست امّا کدام عشق؟ خداوندا معبودا عاشقا،مرا که آفریدی عشق به پستان مادر را به من یاد دادی ، امّا بزرگتر شدم ودیگر عشق اولیه مرا ارضاء نمی کرد پس عشق به پدر ومادر را در من به ودیعت نهادی.مدتی گذشت، دیگر عشق را آموخته بودم امّا به چه چیز عشق ورزیدن را نه،به دنیا عشق ورزیدم به مال ومنال دنیا عشق ورزیدم . به مدرسه عشق ورزیدم . به دانشگاه عشق ورزیدم امّا همه ی اینها بعدِ مدت کمی جای خود را به عشق حقیقی و اصیل داد یعنی عشق به تو . (یَومَ لا یَنْفَعُ مال وَلا بَنُون ) فهمیدم که وقتی شرایط عوض شود یَفِرّالْمرءَ مِنْ اَخیهِ و صاحِبَتهِ و بَنیهِ و اُمّهِ وَاَبیهِ،پس به عشق تو دل بستم بعد از چندی که با تو معاشقه کردم یکباره به خود آمدم ودیدم که من کوچکتر از آن هستم که عاشق تو شوم وتو بزرگتر از آن هستی که معشوق من قرار گیری،فهمیدم در این مدت که فکر می کردم عاشق تو هستم اشتباه می کرده ام ، این تو بودی که عاشق من بوده ای و من را می کشانده ای ، اگر من عاشق تو بودم باید یکسره به دنبال تو می آمدم .ولیکن وقتی توجه می کنم می بینم که گاهی اوقات در دام شیطان افتاده ام ولی باز مستقیم آمده ام حال می فهمم که این تو بوده ای که به دنبال بنده ات بوده ای، و هرگاه او صید شیطان شده، تو دام شیطان را پاره کرده ای و هر شب به انتظار او نشسته ای تا بلکه یک شب او را ببینی ، حالا می فهمم که تو عاشق صادق بنده ات هستی ، بنده را چه ، که عاشق تو بشود (عَنقا شکار کرکس نشود دام باز گیر) آری تو عاشق من بودی و هر شب مرا بیدار می کردی و به انتظار یک صدا از جانب معشوق می نشستی. اما من بدبخت ناز می کردم و شب خلوت را از دست می دادم و می خوابیدم ! اما تو دست بر نداشتی و انقدر به این کار ادامه دادی تا بالا خره منِ گریز پای را به چنگ آوردی و من فکر می کردم که با پای خود آمده ام

وه چه خیال باطنی !! این کمند عشق تو بود که به گردن من افتاده بود . مرا که به چنگ آوردی به صحنه ی جهادم آوردی ، تا به دور از هر گونه هیاهو با من نبرد عشق ببازی من در کار تو حیران بودم و از کرم تو تعجب می کردم . آخرتو بزرگ بودی و من کوچک !! تو کریم بودی و من ل‍ئیم ! تو جمیل بودی و من قبیح ، تو مولا بودی و من شرمنده از این همه احسان تو بودم .کمند عشقت را محکمتر کردی و مرا به خط مقدم عشق بردی ، در آنجا شراب عشقت را به من نوشاندی وچه نیکو شرابی بود . من هنوز از لذت آن شراب مستم . اولین جرعه ی آنرا که نوشیدم مست شدم ودر حال مستی تقاضای جرعه های دیگر کردم . امّا این بار تو بودی که ناز می کردی و مرا سر می گرداندی ، پیاله ام را شکستی ، هر چه التماس می کردم تا از حجاب ظلمانی بیاسایم ، ندادی و زیر لب به من خندیدی و پنهانی عشوه کردی اکنون من خمارم و پیاله به دست ، هنوز در انتظار جرعه ای دیگر از شراب عشقت به سر می برم . ای عاشق من !! ای اله من !! پیاله ام را پر کن و در خماریم نگذار. تو که یک عمر به انتظار نشسته حال که به من رسیده ای چرا کام دل بر نمی گیری؟ تو که از بیع و شراء متاع عشق دم می زنی، چرا اکنون مرا در انتظار گذاشته ای ؟ اگر بدانم که خریدار متاعم نیستی و اگر بدانم که پیاله ام را پر نمی کنی ، پیاله ی خود را می شکنم و متاعم را به آتش می کشم تا در آتش حسرت بسوزی و انگشت حسرت به دندان بگزاری

امّا شهادت چیست ؟

آنگاه که دو دلداده به هم می رسند و عاشق به وصال معشوق می رسد وبندۀ خاکی به جمال زیبای حق نظر می افکند و محو تماشای رُخ یار می شود ،آن هنگام را جز شهادت چه نام دیگری می توانیم داد ؟ آن هنگام که رزمنده ای مجاهد ، بسویدشمن حق می ر


حق طلب بیدار, [01.10.17 13:23]

بخش دوم وصیت  : ود و ملائک به تماشای رزم او می نشینند و شیطان ناله بر می آورد و پای به فرار می گذارد و ناگهان غنچه ای می شکفد،آن هنگام را جز شهادت چه نام می توانیم داد؟

 شهادت خلوت عاشق و معشوق است .شهادت تفسیر بردار نیست .(ای آنانی که در زندان تن اسیر ید، به تفسیر شهادت ننشینید که از درک قصۀ شهادت عاجزید . فقط شهید می تواند شهادت را درک کند.)شهید کسی نیست که ناگهان به خون بغلتد و نام شهید به خود گیرد ، شهید در این دنیا قبل از آینکه به خون بتپد ، شهید است .و شما همچنان که شهیدان را در این دنیا نمی توانید بشناسید و بفهمید ، بعد از وصل شان نیز نمی توانید درکشان کنید . شهید را شهید درک می کند.اگر شهید باشید شهید را می شناسید و گرنه آئینۀ زنگار گرفته ، چیزی را منکعس نمیکند که نمیکند. برخیزید و فکری به حال خود بکنید که شهید به وصال رسیده است و غصه ندارد شهیدان به حال شما غصه می خورند، و از این در عجیبند و حیرت می کنند که چرا به فکر خود نیستند . به خود آیید و زندان تن را بشکنید . قفس را بشکنید وتا سر کوی یار پرواز کنید و بدانید کهبرای پرواز ساخته شده اید نه برای ماندن در قفس، این منزل ویران را رها کنید و به ملک سلیمان در آیید.

ای خوش آن روز کز این منزل ویران بروم           

رخت بر بندم و تا ملک سلیمان بروم

امّا امت مسلمان و شهید پرور ایران !

پیرو امام باشید ، نه در حرف ، بلکه در عمل گوش دل به سخنان امام بسپارید و حرفهایش را بدون چون و چرا بپذیرید و کلاً در هر عصری امام خود را بشناسید .اکنون که حضرت صاحب الامر(عج) در پردۀ غیبت است ، ولی فقیه عصر خود را بشناسید ، اگر امام خود را شناختید گمراه نمی شوید وگرنه به چپ و راست منحرف خواهید شد .اسلام را از روحانیت مبارز واصیل فرا بگیرید نه از قلم وزبان منحرفان، در این زمانه عده ای مغرض و جاهل پیدا شده اند که اسلام بدون روحانیت را تبلیغ می کنند . به عبارت دیگر تز جدائیِ دین از سیاست هستند و می گویند که روحانیت در انقلاب شرکت داشتند و رهبری کردند و انقلاب پیروز شد خدا پدرش را بیامرزد . ولی حالا بیایند و بروند و گوشۀ حوزه ها درس و بحث را ادامه دهند.این منحرفین را بشناسید ، و از صحنۀ انقلاب بدرشان کنید ، اینها همان هایی هستند که با نام های مختلف ،امّا با یک ماهیّت مطهری را شهید کردند . بهشتی را با تهمت ها و فحشا ترور شخصیت و سپس با کینۀ شیطانی ترور فیزیکی کردند . اینها همان هایی هستند که اگر دست پلیدشان به امام برسد …

اینها دشمن روحانیت هستند . روحانیت را نمی خواهند و می خواهند بین شما و روحانیت جدایی بیاندازند.آنان آنهایی هستند که قلب امام عزیز را بدرد می آورند. فقه جدید می سازند، با لباس روحانی، ولی دشمن روحانیتند. با لباس وحدت ، تفریح وحدت می کنند . وحدت در چیست ؟ وحدت در پیروی از کلام امام است . امّا نمی توانم موارد متعددی را بر شمارم که از فرمان امام اطاعت نکرده اند ! آن وقت این را تحکیم وحدت می گویند . مردم مسلمان دشمن اسلام را بشناسید .جنگ با عوامل خارجی مسئلۀ سختی نیست . امّا این منافقان داخل هستند که از همه بدترند. منافقان از کفّار بدترند .با جدایی از این منحرفان قلب امام را شاد کنید . مسئلۀ دیگر اینکه در مصائب ومشکلات صبر کنید . «ان الله مع الصابرین» بهشت را به بها می دهند نه به بهانه، بهای بهشت سنگین است ، بهای بهشت کالای عشق است ، یعنی خون،کربلا رفتن خون می خواهد،این کربلا دیدن بس ماجرا دارد . ماجرای کربلا ، ماجرای خون وقیام است .پیام را شما بدهید .خون از ما، بدانید که،«ان الله یدافع عن الذین آمنو» ما همه وسیله ایم ، اصلاً این جنگ و این انقلاب و این برنامه ها چیده شده تا خدا در این بین دوستانش را به پیش خود ببرد وخالص را از ناخالص جدا کند . پس به صحنه بیایید و از خون شهدا پاسداری کنید ، در کارهایتان نظم را رعایت کنید و بدانید که ان شاءالله پیروزید و به کربلا خواهید رفت . به مستحبات اهمیّت لازم را بدهید تا از شر شیطان در امان باشید . با انجام نوافل به خدا نزدیک شوید ،مخصوصاً نافلۀ شب ، صبر را پیشۀ خود سازید و بدانید اُمم پیش از شما سختی های بیشتری کشیده اند. با فساد و عوامل فساد مبارزه کنید چون دشمن می خواهد از همین راه ما را به اضمحلال بکشاند. از همۀ دوستان و آشنایان که حقی در گردن من دارند طلب حلالیّت می کنم . پدر و مادر و برادران و خواهرم ! بدانید بدون شما به بهشت قدم نخواهم گذاشت ،بدانید همه ی با هم به بهشت رضوان خداوند خواهیم آمد. بدانید سعادت بزرگی نصیبتان شده است . خدا نکند کاری بکنید که اجر خود را ضایع سازید. شما از این به بعد خانوادۀ شهید هستید . طوری رفتار کنید که در شأن و منزلت شما باشد . بدانید به جای شهید ، خدا به خانۀ شهید می آید . بدانید که من از دانشگاه امام حسین علیه السلام فارغ التحصیل شدم و مدرک خود را از دست مبارک آقا گرفتم .کلاس ،کلاس عشق بود . درس، درس


حق طلب بیدار, [01.10.17 13:23]

بخش سوم وصیت نامه شهید : شهادت.تخته سیاه ، گسترۀ وسیع جبهه های حق علیه باطل ، گچ ها خون و قلم ها اسلحۀ مان بود .

والسلام

👌پیام آیت‌الله سید علی خامنه ای(رئیس جمهور وقت) به مناسبت اولین سالگرد شهادت دانشجوی شهید ناصرالدین باغانی در اسفند 1366 :

«بسم الله الرحمن الرحیم»

 نوشتجات شهید عزیز را مکرر، خوانده و هر بار بهره و فیض تازه‌ای از آن گرفته‌ام. این را باید بزرگترین فرآورده‌ انقلاب بدانیم که مردانی در سنین جوانی و در میدان نبرد، معرفت و بصیرت پیران طریقت را پس از سال‌ها سلوک و ریاضت به دست آورده و به کار بسته‌اند و این تحقق وعده‌ی الهی است که: «والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا…» جوانانی از این قبیل شایسته است که الگوی جوان مسلمان و راهنمای همگان باشند. این عزیزان عمر کوتاه و کم آلوده به گناه خود را با عبادت و مجاهدتی مخلصانه،‌ روح بها بخشیدند. خداوند هم به پاداش این عمل صالح – سرچشمه‌های معرفت و محبت را بر دل و جان پاک آنان گسترد و سرانجام هم از ساغر شهادت سرخوش و به فیض لقاء الله سرافرازشان کرد. گوارا باد بر آنان و روزی باد بر آرزومندان. سید علی خامنه‌ای رئیس جمهوری اسلامی ایران **

@haghtalabebidar


حق طلب بیدار, [01.10.17 14:05]

[ Photo ]

شهید باغانی دانشجوی دانشگاه امام صادق علیه السلام : بدانید که من از دانشگاه امام حسین علیه السلام فارغ التحصیل شدم و مدرک خود را از دستان امام حسین گرفتم.

@haghtalabebidar

۰ نظر ۱۹ دی ۹۶ ، ۰۹:۱۱
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️چرا شهیدان راه صد ساله را یک شبه می پیمایند؟ 


اگر شهید را به معنای واقعی کلمه دارای مقام حقیقی شهادت بدانیم که حتما در شهدای کربلا در مصداق هم همین تطابق برقرار است و برای شهدای دفاع مقدس و مدافع حرم نیز چنین مقامی را قبل از شهادت اکثرا سراغ داریم باید گفت شهدا کسانی هستند که تمام مقامات عرفا را نه تنها می پیمایند که آن ها را با سرعت و وسعت یعنی دو خاصیت سید و مقتدایشان امام حسین علیه السلام در خود هضم می کنند و از آن ها عبور می کنند.

شهدا مقام تفکر مقام زهد مقام توکل مقام رضا و مقامات را یکی پس از دیگری برق آسا می پیمایند و به سرعت به مقام فنا می رسند مقامی که پایان راه تمام تعلقات مادی و نتیجه آن مقام بقا است. 

بنا بر این این تصور که مقامات شهدا بدون قاعده و ناگهانی و به اصطلاح از در نیست و ورود از پنجره است تصورات غلطی است...

@haghtalabebidar

۰ نظر ۱۹ دی ۹۶ ، ۰۹:۱۰
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️برای شناخت مقام امام حسین باید مقام شهدا را شناخت ولی این تازه خروج از جهل است...


هر گروهی را باید با سردسته آن ها شناخت این سردسته مثل برند و شناسنامه این ها است مثلا نهضتهای اسلامی قرن اخیر را باید با امام خمینی شناخت. شهدا هم همین طورند برای شناخت شناسنامه آن ها باید امام حسین را شناخت چون او سید شهیدان است و سردسته همه شهدای تاریخ و آینده.


ولی برای شناخت دقیق ابعاد شخصیتی سر دسته ها باید اعضا را شناخت. مثلا اگر بخواهید ابعاد وجودی امام خمینی را درک کنید مجبورید شهید مطهری و شهید بهشتی و همه این بزرگان را بشناسید تا پی ببرید که امام خمینی چه شخصیتی است که همه این ها هر کدام ابعادی از وجود او را نه به تمام و کمال دارا هستند.

برای شناخت عظمت سید الشهدا هم وقتی تمام شهدای تاریخ را بررسی می کنیم تازه هر کدام فقط یک بعد از وجود ایشان را آن هم ناقص دارد. 


بنابر این در نوع اول شناخت به شناخت اجمالی از شهدا می رسیم با در نظر گرفتن سنخیت شهدا با سید الشهدا و در نوع دوم شناخت می خواهیم با شناخت شهدا به شناخت تفصیلی از سیدالشهدا برسیم ولی تازه از جهل مرکب به جهل بسیط می رویم...


بنابراین برای شناخت حقیقی امام حسین باید معشوق حقیقی او را بشناسیم تا فقط از جهل مرکب خارج نشویم او قبل از هر چیز یک بنده حقیقی خدا است که این قدر با این معشوق هم سنخ شده که فانی حقیقی در این راه شده است...

حسین را باید با خدا شناخت 

و خدا را با حسین...

چون حسین آیینه توحید است

@HAGHTALABEBIDAR

۰ نظر ۱۹ دی ۹۶ ، ۰۹:۰۹
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️ تحدی قرآن ناطق 


در آیات شریفه قرآن بارها ذکر شده است که نمی توانید حتی یک آیه مثل قرآن بیاورید پس به آن ایمان بیاورید و در آن تدبر کنید...

همین تحدی عملا برای قرآن ناطق هم هست. اگر همه انسان ها جمع شوند نمی توانند همه با هم همه ابعاد شخصیتی قرآن های ناطق را در جمع خود جمع کنند بنا بر این باید رهرو عملی آن ها بود و به آن ها ایمان آورد...

@haghtalabebidar

۰ نظر ۱۹ دی ۹۶ ، ۰۹:۰۹
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️چرا همه منحرفین تمایل دارند امام حسین را تحریف کنند؟ 


وقتی شما یک نیروی عظیم در دل انسان ها را می بینید و نمی توانید با آن مقابله کنید چاره ای جز تحریف ندارید.

اول انقلاب مارکسیسم شوروی مد بود گفته می شد امام حسین شهید راه برابری است

حالا که لیبرالیسم آمریکایی مد است گفته می شود امام حسین هم اهل مذاکره بود...

در آینده هم هر روزی چیزی مد می شود تا بتواند نهضت امام خمینی به عنوان یک برداشت ناب و صحیح از عاشورا را از طریق تحریفات بی خاصیت کنند.

@haghtalabebidar

۰ نظر ۱۹ دی ۹۶ ، ۰۹:۰۹
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️از کجا بفهمیم امام حسینی که به ما معرفی می کنند تحریف شده است یا واقعی است؟

اگر امام حسینی که به ما معرفی می شود همان طور که پهلوی را از تخت به زیر کشید همان طور که صدام را چپه کرد امروز هم برای آمریکا و اسرائیل همان خطر را دارد قطعا ناب است و الا والله العظیم تحریف شده است و این امام حسین یزیدی ها است. 

@haghtalabebidar

۰ نظر ۱۹ دی ۹۶ ، ۰۹:۰۸
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️نیروی مولد جامعه دینی زنان هستند


در ایام محرم زن ها شوهرهای تنبل و پسرهای چموش را به روضه می کشانند ، در عاشورا هم همین طور بود نه تنها زهیر که خیلی تنبلهای جسمی و اعتقادی و قلبی با نیروی مادران و همسران و خواهران به معرکه پیوستند...

حتی در یک روضه هم مردها ساکتند تا وقتی شیون زن ها بلند می شود و دلهای آن ها هم می شکند...

زنان مردان خود را هر طور شده پای این مکتب می آوردند تا شیرینی ایمان و عشق حقیقی را به آن ها بچشانند ولی جالب این جاست که وقتی می چشیدند هوایی می شدند و عاشق و دیوانه می شدند و جبهه های جهاد را پر می کردند و گاهی هم هرگز به خانواده بر نمی گشتند ولی مادرها و همسرها و خواهرها هرگز هدیه ای را که داده اند پس نمی گرفتند...

این طور خون حسین همیشه در تاریخ جای و ساری بوده است.

@haghtalabebidar

۰ نظر ۱۹ دی ۹۶ ، ۰۹:۰۸
سید یاسر حکیمی

✍️✍️اجابت تحت قبه حسینی است و شفا در تربت او است


اگر قبه امام حسین را به معنای آن واسطه فیض بودن در طول فیوضات الهی بدانیم قطعا ارتباط حقیقی این بزرگوار در هر جایی این اجابت دعا را در پی خواهد داشت چنانچه فرمود الاجابه تحت قبته اگر و تنها اگر کل یوم عاشورا برای ما ظهور علنی پیدا کند...


و اگر تربت ایشان را به معنای راه و روش ایشان بگیریم همیشه شفا در این راه و رسم است چنانچه فرمود و الشفاء فی تربته اگر و تنها اگر برای ما کل ارض کربلا ظهور و بروز پیدا کرده باشد و همیشه در جدال با دجالهای درون و بیرون باشیم...


چه بسیار کسانی که با ذکر او اجابت می شوند و چه بسیار که با یاد او شفا پیدا می کنند...شفای عقول و قلوب و به تبع این دو شفای اجسام...

@haghtalabebidar

۰ نظر ۱۹ دی ۹۶ ، ۰۹:۰۷
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️برجام و نقدی بر سخنان سید حسن نصر الله 


در ایام گرد و غبار برجام یکی می گفت مردم در شبهای قدر برای برجام دعا کنند یکی از آفتاب و مهتاب و ابر و باران آن می گفت یکی می گفت این کار عظیم در حد ملی شدن نفت بود یکی می خواست در کتابهای درسی بگنجاند در حالی که هنوز مذاکرات در جریان بود...


حالا در این بین یک عده هم به دروغ و یا راست از بزرگان خصوصا نمادهای مقاومت به هر زوری می خواستند اعترافی برای برجام بگیرند تا هم دوست را سرخورده کنند که بگویند گنده های مقاومت هم برجامی هستند و هم دشمن را خوشحال تر کنند که غیر از حسین شریعتمداری و نتانیاهو هیچ کس با برجام مخالف نیست. اسرائیل هم می بایست در این کمدی نقش مخالف را بازی می کرد تا حسین شریعتمداری با آن زده شود و هیچ صدای مخالفی دیگر شنیده نشود رهبری را هم که با شعار لاحکم الا لله ساکت کرده بودند...

به هر حال در فضای مجازی آن روزها نقل می شد که سید حسن نصر الله گفته برجام باید در دانشگاه های دنیا تدریس شود. برای این حرف چند احتمال بیشتر وجود ندارد: 


اول دروغ بودن این خبر از اصل 


دوم ماموریت یک فرد واسطه و ذی نفوذ برای اطلاعات غلط به سید مقاومت و لذا نتیجه غلط 


سوم هوشمندی بالای سید و منظور کنایی ایشان مثل این که به تلخترین گیاه صحرا می گویند شیرین بیان یا مثلا به کچل می گویند زلفعلی 


چهارم این که وقتی قرآن هم محکم و متشابه دارد چطور بندگان صالح خدا نداشته باشند. ولی قرآن می فرماید کسانی که در قلوبشان مرض است به متشابهات قرآن همیشه دست اندازی می کنند. 


حالا کسی 4 دهه مبارزه بی امان نصر الله با آمریکا را نمی بیند و این حرف او را بزرگ می کند. باید از توزیع کننده های این مطالب پرسید آیا سایر سخنرانی های ایشان را هم حاضرید این طور توزیع کنید؟؟؟؟

۰ نظر ۱۹ دی ۹۶ ، ۰۹:۰۷
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️امام مستضعفین جهان و رئسای جمهور ایران و منطقه  


رهبر انقلاب چند سال است به عواقب برجام تذکر می داد ولی رئیس جمهور ایران به او توجهی نمی کرد.

چند سال بود به عواقب نبود بسیج مردمی در عراق تذکر داشت ولی رئیس جمهور عراق توجه نمی کرد...

چند سال بود به عواقب تجاوز به سوریه تذکر می داد ولی رئیس ترکیه توجهی نداشت...

سال ها بود به لزوم یک ارتش دینی و متدین در سوریه و بسیج مردمی در آن تذکر داده بود ولی بشار هم مثل بقیه...


حالا زمانه طوری چرخیده است که رئسای جمهور ایران و ترکیه و عراق و سوریه فهمیده اند آن چه این مرد الهی در خشت خام می دید آن ها در آیینه هم نمی دیدند...

بالاخره مساله کردستان اردوغان چموش را دوباره پای میز شکر خوردن آورد و به زودی اعتراف به شکرخوری برجام هم نزدیک خواهد بود...

در این بین انتظار از رئیس جمهور ایران بیشتر از همه آن ها است چون به هر حال در کشوری مسئولیت دارد که ولی‌فقیه هر چند با جنبه فرا ملیتی و فراسرزمینی و فرا مذهبی و قومیتی است ولی به هر حال از بقیه باید به ایشان نزدیکتر باشد...

۰ نظر ۱۸ دی ۹۶ ، ۰۹:۰۴
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️نباید با روحانی مقابله کنیم باید او را دور بزنیم 


بعد از انتخابات آقای رئیس جمهور محترم از حرفهای حاشیه ای تا حدود زیادی پرهیز کرده بود و این مساله باعث یک آرامش نسبی در جامعه به خصوص جامعه نخبگان دینی و سیاسی و فرهنگی را به همراه داشت ولی متاسفانه دوباره تحریف عاشورا و کنایه های سیاسی اخیر باعث تشنجی در محافل رسمی و فضای مجازی شد. 

اما راهکار اصلی چیست؟ 

یا ما باید انرژی و توان فکری مان را معطوف به پاسخ دادن به شبهات ایشان کنیم که به قول شهید مطهری با جهاد باید موانع را از پیش پا برداشت یا این که باید او را دور بزنیم که باز هم به قول شهید مطهری با هجرت می توان موانع را دور زد و خداوند هم فرمود : واهجرهم هجرا جمیلا...

مسلما با این وضعیت راهی جز هجرت نداریم ولی نه به معنای هجرت مکانی چون اگر قرار باشد بنی صدر نامی در مقابل فرهنگ و دین  امت بایستد اوست که باید هجرت مکانی کند نه ما...

اما هجرت در ان معنا هجرت تاکتیکی است یعنی دور زدن مانع. شاید بیان تمثیلی خالی از لطف نباشد فرض کنید شما با یک پراید در یک جاده کوهستانی هستید که با موانعی برخورد می کنید راه متعارف این است که دائم پیاده شوید و موانع را بردارید این راهکار وقت و هزینه زیادی دارد و این تازه فرع بر این است که شاید هرگز به مقصد نرسید و توان شما از بین برود...

راه دوم این است که راه دیگری را انتخاب کنید که با فرض مطلب ما این راه ممکن نیست چون به هر حال ایشان رئیس جمهور کشور و تنفیذ شده رهبر انقلاب هستند و هیچ راه دیگری نداریم جز این که با وجود ایشان این راه را برویم. 

راه سوم این است که ماشین شاسی بلند انتخاب کنیم تا از روی موانع عبور کنیم فعلا تنها راه ما همین است یعنی باید قوت ما در جبهه فکری و فرهنگی و دینی این قدر زیاد باشد که از روی موانع بپریم...

بنا بر این دور زدن روحانی چیزی نیست که در ابتدا ممکن است به ذهن ها تبادر کند که باید با او تدلیس کرد یا مکر و حیله به کار برد یا مسند ها را از او گرفت یا ... خیر. باید با همین وضع موجود جبهه حق را قوی کرد. 

اگر ما همین هیئت های سنتی همین مسجد های سنتی و همین تعزیه خوانی ها و همین اسلام سنتی را هم حفظ کنیم و تقویت کنیم مردم خودشان می فهمند که امام حسین به معنایی که ایشان می فرماید اهل مذاکره نبود خصوصا وقتی درک کنند هم مذاکره کردند و هم آب بسته شد و هر روز دلار بالا رفت و بیکاری زیاد شد و فحشا همه گیر شد در حالی که همان عزت و شرف را هم از دست دادند یعنی خسر الدنیا و الآخره سیلی محکمی به این جریان فکری خواهند زد...

۰ نظر ۱۸ دی ۹۶ ، ۰۹:۰۴
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️✍️راهکاری برای این که رئسای جمهور خودشان را گم نکنند...


نکته ساده ای که رئیس های ۴ ساله جمهور معمولا فراموش می کنند و خود را گم می کنند اول این است که رای رئیس جمهور معلوم است ولی رای جمهوری اسلامی همیشه رای به رئیس جمهور به اضافه رقیب او است...

یعنی هر کس پای صندوق آمده به جمهوری اسلامی رای داده ولی الزاما به رئیس جمهور رای نداده است...پس جمهوری اسلامی همیشه رای بیشتری از هر رئیس جمهوری دارد...

دوم این که هر رئیس جمهوری بر سر کار می آید مردم در ادوار گذشته به نقطه مقابل او رای داده اند و در آینده هم بعید نیست چنین کاری کنند پس دلیلی برای خود را گم کردن وجود ندارد و فرومایگان هستند که فکر می کنند رای مردم به آن ها یعنی حذف رقیب و عدم احتمال اقبال مجدد مردم به رقبای آن ها...

سوم این که رای به رئیس جمهور برای ۴ سال است ولی همان رای چون به جمهوری اسلامی هم است از این جهت ابدی است یعنی مردم جمهوری اسلامی را که برای ۴ سال انتخاب نمی کنند...


بنا بر این همه دلایل خود گم کنی مسدود است ولی معلوم نیست چرا هر کس به پاستور پا می گذارد....

۰ نظر ۱۸ دی ۹۶ ، ۰۹:۰۳
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️ اتحاد علیه آمریکا در شرایط خطر هنری نیست...


با مواضع عجیب رئیس جمهور در تحریف دوباره عاشورا و موضع گیری صریح چند روز بعد ایشان در دفاع تمام قد از سپاه ، برای حفظ وحدت پیشنهاد نمی کنیم که فیلم مارمولک دوباره پخش شود ولی بر اساس مبانی ، آزادی حقیقی و واقعی از شر شیاطین خصوصا شیطان بزرگ وقتی است که افراد این بصیرت و فهم را پیدا کنند که هیچ فرقی بین اوباما و ترامپ نیست شیطان شیطان است و الا دوباره با رفتن ترامپ سجاده اسلام آمریکایی رو به کاخ سفید پهن می شود این که فایده ای ندارد...

بعد از یک تاریخ طولانی و این همه تاکیدات امام و رهبری هنوز به این نتیجه نرسیده ایم که ریشه اصلی مشکلات کجا است...

مشکل اینجا است که گرگی هر روز علیه ما ، طالبان می زاید یا القاعده یا داعش یا عربستان یا اسرائیل و ما را به توله هایش مشغول می کند و ما این قدر ساده اندیش هستیم که نمی فهمیم رحمی که این اولاد را در خود پرورش می دهد ریشه اصلی مشکلات است و الا فرضا بعد از دو ماه اثری از داعش نبود خوب که چی؟ رحم حرام دوباره می زاید...و دوباره تکرار...


مشکل ما نفهمیدن مشکل اصلی است.

۰ نظر ۱۸ دی ۹۶ ، ۰۹:۰۳
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️دکتر روحانی به لحاظ شخصیتی ، مدیریتی و جهان بینی هیچ شباهتی نه تنها به امام خمینی ندارد که حتی تراز یک مدیر او هم نیست...


آیا لازم بود این قدر آنلاین جواب ترامپ داده شود؟

آیا تسلط یک مسئول بر خودش اقتضا نمی کرد با فاصله زمانی آن هم با کنایه پاسخ داده شود یعنی همان روشی که با منتقدین خود دارد؟ 

آیا ایمان یک فرد به خدا و اطمینان او به مردم نباید او را به خویشتن داری وادارد؟

اگر امام زنده بود در ساعت نطق احمقانه ترامپ خواب بود تا وقتی برای نماز شب بر می خیزد حتی از شن ها بخواهد مامور خدا باشند...

این نطق های احمقانه برای کسی که شناخت کافی از این دولت شیطان صفت ندارد یا خود را به آن راه زده عجیب است ولی برای امام که به دقت این نطق ها را در رفتار این دولت می دید عجیب نبود و لذا نیازی نبود به افتادن در دیگ از هول حلیم...

۰ نظر ۱۸ دی ۹۶ ، ۰۹:۰۲
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️تمثیلی از مثنوی معنوی در برخورد با آمریکا 


مولوی در دفتر دوم می فرماید مفلسی بود که همیشه از مردم قرض می گرفت و نسیه می ستاد و بعد از مدتی می گفت من مفلسم و وقتی هم از او شکایت می کردند پیش قاضی شهر می گفت من مفلسم و المفلس فی امان الله...

قاضی هم حکم به تبرئه او می داد...

وقتی شکایت‌ها زیاد شد قاضی شهر جارچی ها را خبر کرد که در سراسر شهر بچرخید و همه را خبر دهید که این مرد مفلس است از این به بعد کسی با او معامله ای کند یا نسیه یا قرضی بدهد و پیش من شکایت بیاورد خودش را محکوم می کنم...

روزی مرد مفلس کنار خیابانی ایستاده بود که سواری از کنار او گذشت. مرد مفلس به سوار گفت من را تا جایی برسان. مرد سوار هم او را سوار کرد و رساند. وقتی او را رساند گفت ای مرد دستمزدی به خودم بده یا حداقل علفی به حیوانم برسان! مرد مفلس گفت مگر کر بودی که قاضی شهر این همه جارچی فرستاد که این مرد مفلس است چیزی از او به شما نمی رسد! باز هم حرص و آز تو باعث شد من را برسانی به طمع چیزی که از من به تو برسد؟؟؟؟

مولوی می فرماید در این تمثیل این مرد مفلس شیطان است و جارچی ها انبیا و رسولان و قاضی شهر هم خداست که بارها اعلام کرده به شیطان سواری ندهید که او هیچ فایده ای به شما نمی رساند که هیچ آخر هم طلبکار می شود و در محکمه الهی هم بریء است چون فقط اغوا کرده و اما بیچاره ای که از روی طمع به او سواری داده بدبختی است که علی رغم این همه اعلام عمومی پیامبران و امامان و علما و اولیاء باز هم از شیطان امید فایده دارد...


غرض از این تمثیل این که وقتی امام فرمود آمریکا شیطان بزرگ است چرا هنوز عده ای از گرده ملت برای او سواری گرفتند با علم به این که از او برای ما چیزی در نمی آید و حالا کاسه چه کنم به دست گرفته اند؟؟؟؟؟

۰ نظر ۱۸ دی ۹۶ ، ۰۹:۰۲
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️ما و اصلاح طلبان و اعتدال گرایان در مقایسه با مدرنیسم و پست مدرنیسم 


مدرنیسم مبتنی بر یک فلسفه و جهان بینی روشن است که هرکس با دکارت و کانت و هیوم آشنا شود مدرنیسم را به معنای واقعی شناخته است...

ولی پست مدرنیسم یک دنیای مشوش و بی ضابطه و در هم و بر هم است...هر حرفی را شما ممکن است از پست مدرنیسم بشنوید چه دینی چه ضد دین چه معنوی و عرفانی و چه مادی ، هیچ کدام هم سر جای خود نیست...


لذا بر خلاف این که افراد فکر می کنند پست مدرن ها حرفهای قشنگی می زنند که گاهی به مذاق متدینین هم می خورد ولی متاسفانه چون مبنا ندارند با مدرن ها بهتر می توان گفتگو کرد چون حداقل مبنا دارند ولو فاسد و غلط...


الان هم برخورد ما با اصلاح طلبان و اعتدالی ها همین است.

با اصلاح طلبان واقعی می توان بحث کرد چون مبنا دارند ولو فاسد ولی با تفکر اعتدال ، تعامل ممکن نیست چون مبنا ندارند...

این عده با عزاداران حسینی سینه می زنند و با یزیدی ها دست می دهند...

از همه بیشتر و با تفخیم و مد "قا" ، مقام معظم رهبری می گویند و از همه بیشتر حتی بیشتر از اصلاح طلبان خلاف رویه و تفکر دینی و اسلامی و انقلابی عمل می کنند....

یک روز عاشورا را تحریف می کنند با این هدف که بگویند سپاه نباید در سوریه و عراق باشد و فردا سپاه را می ستایند که تنها حامی مردم مظلوم سوریه و عراق است...

چرا؟ چون اعتدال گرایی به این معنا هیچ مبنایی ندارند...

۰ نظر ۱۸ دی ۹۶ ، ۰۹:۰۱
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️هجرت سیزده ساله ها


شهید مطهری در سن سیزده سالگی از فریمان به مشهد هجرت می کند آن هم در اوضاع آشفته کشور و ناامنی و با کمبود امکانات اگر سختی این هجرت را برای یک نوجوان به این سن و سال در نظر بگیریم برایمان به راحتی قابل تصور نیست.

قاسم بن الحسن 13 ساله هم که با آن جمله مشهورش درباره شیرین تر از عسل بودن شهادت ، عرفا و حکما و فقها را دیوانه کرده...

شهید فهمیده هم که رهبر بزرگ تاریخ اسلام امام خمینی را به این رساند که بفرماید این طفل سیزده ساله رهبر من بود...

واقعا باید روی این سن حساس از قبل برنامه ریزی کرد و دانست هرکس در این سن و سال از خود هجرت کرد چنان با سرعت می رود که بزرگان را متحیر می کند...

امام درباره شهید مطهری این مهاجر سیزده ساله به سوی علم و کمال عبارات عجیبی دارد که معلوم است این مرد الهی بسیار بیش از مدت ظاهری عمر خود ، خدمت رسانی کرده است...

۰ نظر ۱۸ دی ۹۶ ، ۰۹:۰۱
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️برجام از ریشه موهوم است و قرار است فقط ترامپ بهانه آن باشد 


مگر ترامپ به اروپا نگفته شما هر کاری می خواهید بکنید هرچه می خواهید از ایران پول در بیاورید؟

پس اگر برجام واقعا بیش از یک موجود غیر واقعی و موهوم است پس نباید حرفهای ترامپ این قدر آقای روحانی را برآشفته کند و همان لحظه به صورت مستقیم با چهره برافروخته پای تریبون پاسخ گویی بیاورد...

۰ نظر ۱۸ دی ۹۶ ، ۰۹:۰۰
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️تبر بر دوش بت بزرگ


 امام خمینی در بتکده نمرودی زمانه ناگهان برخاست و بت هایی مثل شاه و صدام و کمونیسم را شکست و تبر را بر دوش بت بزرگ گذاشت و رفت...

جانشین او خواست کار را تمام کند ولی خواص با این که باور نمی کردند بت بزرگ توانسته باشد شاه و کمونیسم و صدام را نابود کند و می دانستند کار خلیل الرحمن است ولی به بت بزرگ سجده کردند و نگذاشتند کار تمام شود...

ولی چون جانشین خلیل نیت خالصی داشت و مومنین طرفدار او همه از مستضعفین بودند خداوند این بار با یک سطل فاضلابی به نام ترامپ بت بزرگ را این قدر متعفن کرد که حتی معتکفین بت بزرگ هم روی آن را نداشتند که این وضع را ادامه بدهند...

۰ نظر ۱۸ دی ۹۶ ، ۰۹:۰۰
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️واکنش امام خمینی به امثال رئسای جمهور آمریکا 


"یکى از نکته‌‏هایى که ما فوق حدیث تحقّق پیدا کرده، این است که «یؤیّد هذا الدّین برجل فاجر». با مردهاى فاجر، به اراده خدا این دین ما تأیید می‌‏شود. به واسطه محمّد رضا، این مرد فاجر، خواهى نخواهى این دین تأیید شد. براى اینکه هرچه ظلم بیشتر باشد و هر چه ستمکارى بیشتر باشد، دین عدل بیشتر تأیید می‌‏شود. ظالم با احکام، با اعمال ظالمانه خودش دین عدل را تأیید می‌کند و لا یزال این طور بوده است.


فرعون با فرعونیّت و طغیانش دین موسى را تأیید می‌‏کند و ابو سفیان با طغیان، دین رسول اکرم را تأیید می‌‏کند و محمّد رضا با طغیان‏ و عصیان و جور و ستم، دین اسلام را تأیید می‌‏کند، همان طورى که از قشر متفکّرین روحانى، دین ما تأیید می‌‏شود. خداى تبارک و تعالى می‌‏فرماید که از قشرهاى فاسد هم، از رجل فاجر هم، دین اسلام و دین خدا تأیید می‌‏شود، و آن به همین معناست که گفتم. نه تأیید می‌‏کند، تأیید می‌‏شود (لا یزال یؤیّد هذا الدّین برجل فاجر)."


منبع : بیانات امام به مناسبت شهادت استاد مطهری ، مجموعه آثار شهید مطهری ، انتشارات صدرا ، ج 1 مقدمه

۰ نظر ۱۷ دی ۹۶ ، ۱۳:۵۱
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️اهل سنت انقلابی صد البته بهتر از شیعه فتنه گر 


زمین بازی امروز عوض شده است و جهان صحنه رویارویی جریان حق باطل است نه حتی مسلمانان و کفار...

در واقع رویارویی امروز اسلام و کفر است...

ای بسا مسلمان هایی که از خانواده های شیعه متولد می شوند ولی در جبهه اسلام نیستند و ای بسا بالعکس.

مسلما امروز کسانی که می گویند چرا ما در سوریه حضور داریم یا چرا از فلسطین حمایت می کنیم مسلما در جبهه کفر هستند حتی اگر مسلمان باشند.

نهضت امام خمینی این زمین بازی را توانست طوری عوض کند که فیدل کاسترو هم در این جریان نقش دارد ولی ممکن است نوه خود امام هم که مسلمان است نقشی در جبهه اسلام نداشته باشد.

بنا بر این اگر جمعیت اهل سنت در حال افزایش باشد چنانچه قرار است فتحی شقاقی و عمر مختار و رمضان عبدالله و مولوی های انقلابی و مجاهد از آن ها دربیاید چه بهتر چون موجودیت ظالمین عالم در خطر خواهد بود و اگر قرار است از شیعیان سران ثلاث فتنه 88 و یا سران فتنه قمه زنی و اختلاف افکنی و شیرازی گری تربیت شوند همان بهتر که نسل چنین شیعیانی نماند چون ضرر این ها برای مکتب امام حسین بیشتر است تا اهل سنت...

۰ نظر ۱۷ دی ۹۶ ، ۱۳:۵۱
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️ تا حج اربعینی یک یا حسین دیگر...


جد اعلای پیامبر جناب هاشم کسی است که اهل بیت بزرگوار او همه به نام بنی هاشم معروفند.

هاشم مراسم حج را مانند اربعین امروز اداره می کرده است. او از ثروت خود هر سال هزینه می کرد و دیگران هم به این امر تشویق می شدند تا جایی که همه مردم مکه خانه هایشان را در اختیار حجاج می گذاشتند و نان و آب و اسکان و امنیت و طبابت حجاج را طوری عهده دار می شدند که هر حاجی جز سختی رفت و آمد به مکه نداشت و ریالی برای جوع و خوف پرداخت نمی کرد. (رجوع کنید به پیامبری و انقلاب اثر جلال الدین فارسی) 

اتفاقا در فقه ما نیز اجاره دادن خانه در مکه کراهت دارد و گویا خداوند خواسته است مکه محل درآمدزایی و معیشت از راه حج نباشد تا زائران این خانه به کمبود نخورند و استطاعت در حج شامل اکثر مومنین بشود.

واقعا اگر حج مثل اربعین باشد همه مسلمانان جز استثناء همه مستطیع می شوند چون برای همه مقدور می شود که برای حج هزینه کنند و برای ضروریات زندگی دچار مشکل نشوند.

به هر حال راهکار نظام سرمایه داری برای استطاعت حج این است که می گوید بیشتر ثروت جمع کن تا استطاعت پیدا کنی و به حج بروی. 

دیدگاه اسلام راستین هم می گوید عربستان را از میان بردار تا حج هم مثل اربعین همگانی و ساده و کم هزینه شود.

پس همان طور که امام حسین برای احیای امر به معروف جهاد کرد باید برای احیای حج هم جهاد کرد.

امام هم فرمود شیطان بزرگ آمریکا است و عربستان و اسرائیل جوجه های او هستند یعنی موجودیتی از خودشان ندارند...

۰ نظر ۱۷ دی ۹۶ ، ۱۳:۵۰
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️سنتهای ارزشمند حوزوی که کم کم تحت تاثیر نظامات دانشگاهی رنگ می بازد...


در سنت حوزه یک طلبه بعضی درس ها را با میل و علاقه خود و بدون هیچ امتیازی از اساتید مختلف استفاده می کند.

کافی است اعلام شود فلان استاد یک درس فقه یا اصول یا فلسفه گذاشته حتی طلبه ای که برای چندمین بار درسی را در محضر اساتید گذرانده دوباره در این درس هم حاضر می شود و مکررات را با عشق می شنود تا هم دوره کرده باشد و هم ببیند این استاد چه نوآوری ای دارد و چه حرف جدیدی به علم اضافه کرده است.

استاد هم بند کلیشه ها نیست گاهی وسط درس تصمیم می گیرد به منبعی مراجعه کند و همان جا از طلبه ها می خواهد مباحثه کنند تا استاد مطالعه کند...هیچ ابایی هم از این نیست که بگویند استاد کم سواد است یا آماده نیست چون هم استاد به علم خود ایمان دارد و برای رفع شبهه به منبع مراجعه می کند و هم شاگردان این را مثبت تلقی می کنند که استاد واقعا مبنایی و دقیق کار می کند و دنبال پیچاندن مطلب و گذشتن نیست...

طلبه ها با جسارت تمام استاد را به نقد می کشند چون این قدر کلاس رفته اند و استاد دیده اند و تقریر خوانده اند که در متعلم بودن خودشان یک پا استادند...

هیچ جای دنیا این شدت از تواضع و جسارت با هم یک جا جمع نمی شود و این جمع اضداد نشانگر اتصال و ایمان همه به یک جهان متعالی است که در عین تضاد آن ها را در نهایت به وحدت می کشاند...

۰ نظر ۱۷ دی ۹۶ ، ۱۳:۵۰
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️گام به گام تا خلع کارد میوه خوری...


اگر نبود تفکر انقلابی امام راحل و رهبر انقلاب دشمن یک روز به هسته ای فردا به موشکی پس فردا به تجهیزات نظامی روز بعد به کلاشنیکف و روز بعد به کاردهای میوه خوری هایمان گیر می دادند و  آشپزخانه هایمان را بازرسی می کردند...  چون به هر حال همه این ها آلت قتاله هم می تواند باشد بازدارنده هم می تواند باشد...

در حالی که ما نه با اسلحه انقلاب کردیم نه با موشک و بمب اتم صدام و 70 درصد جغرافیای حامی او در کره زمین را شکست دادیم.

یک زمانی فکر کردند اشکال در مغزهای ما است آن ها را هم از ما گرفتند ولی دوباره هزاران مطهری و بهشتی و شریعتی و نجات اللهی و احمدی روشن و چمران و ... رویید یعنی از هر تیپ آدمی با هر سلیقه ای برای این نهضت رویش داشتیم...

اشکال این ها این است که نمی دانند نظام هستی بر پایه حق است و ما چه باشیم چه نباشیم این راه ادامه دارد و جرقه ای که امام امت زده است هرگز خاموش نخواهد شد چون حسینی است و هر حرکت حسینی در قلوب مومنین حرارتی ایجاد می کند که لا تبرم ابدا...

و چون قرآنی است جاودان است چون قرآن جاودان است و هر چه به آن متصل شود را نیز جاودان می کند...

فقط رو سیاه ذغال است که با پایان این زمستان تاریخی روسیاه می ماند یعنی منافقین در هر لباسی و هر مسئولیتی و هر سابقه ای و هر ادعایی...

۰ نظر ۱۷ دی ۹۶ ، ۱۳:۴۹
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️دزد نهادی و سیستماتیک را رها کرده ایم و به دزدهای فردی چسبیده ایم...


فقط از باب مثال عرض می کنم چون ما هفت سال در محضر یکی از علما و استوانه های انقلاب متاسفانه اقتصاد ترامپ!!!! می خواندیم و فکر می کردیم راه درستی می رویم و لذا تا حدی با مسائل اقتصادی آشنا هستیم  و مسائلی را هم که به نام فقه الاقتصاد به خورد ما دادند و بعدا فهمیدیم چیزی جز تئوریزه کردن و الهی جلوه دادن سیستم اقتصاد جبابره در دنیا نبوده است...این مثال را تقدیم می کنم: 

الان شما اگر بخواهید به ندای اقتصاد مقاومتی لبیک بگویید و در نظر داشته باشید کالای ایرانی بخرید تا سرمایه و کار ایرانی را رونق بدهید ؛ ولی پول نداشته باشید ولی بتوانید اقساط پرداخت کنید ولو به قیمت بیشتر شریعت و قانون برای شما راهکار گذاشته است که کالا را از تولید کننده بخرید و لزمن قسط من الثمن... پول بیشتری هم بپردازید. در معامله نسیه هم این اجازه داده شده است.

ولی یک دزد خیلی با کلاس و خوش قیافه که اصلا به او شک نمی کنید به نام بانک وارد عمل می شود و به نام خدا و پیامبر و دین و اقتصاد مقاومتی و ملی گرایی و کمک به تولید به شما وام خرید کالا می دهد و با بهترین ترفندهای شرعی ای که قاضی شریح های بانک مرکزی برایش افتاء کرده اند سود کلانی از شما می گیرد ولی این سود در حالی که حق شرعی و قانونی تولید کننده و صاحب کالا است نه صاحب پول متاسفانه به صرف داشتن پول این سود سهم بانک می شود آن هم با پول مردم یعنی بانک جز مواردی که مردم به بانک قرض الحسنه بدهند بانک هرگز مالک علی الاطلاق پول ها نیست که هرکار دلش بخواهد انجام بدهد....

لذا این یک مثال است برای یک دزد سیستمی و نظام مند و دارای دیوان و دفتر و عمله به نام بانک...


متاسفانه امروز فقه ما به جای این که در خدمت تبیین دین قرار بگیرد در خدمت حلال کردن اقتصاد ترامپی و اقتصاد دستگاه ظلم جهانی است این گرفتاری امروز ما است...


تنها راه ما پشت کردن واقعی به آمریکا است نه فقط در سیاست در فرهنگ در اقتصاد در همه چیز....


امیدواریم پرچمی را که آیت الله جوادی و علمای دیگر برداشتند دوباره زمین نگذارند و این راه را تا سرنگونی کامل نظام سرمایه داری در جمهوری اسلامی ادامه دهند و به خاطر مصلحت دوباره کوتاه نیایند و بدانند مصلحت نظام به رحمت خدا رفت و در آمریکا هم ترامپ بر سر کار آمد تا به معنی واقعی حجت بر ما تمام شود که هم مقتضی رفته و هم مانع آن آمده...

۰ نظر ۱۷ دی ۹۶ ، ۱۳:۴۹
سید یاسر حکیمی

سمه تعالی 

✍️✍️✍️تاملی در باب اخباری گری نوین و مصادیق بیشتری برای این گفتمان

استاد مطهری در جایی می فرماید معتزله خود را مکتب عقل می نامیدند و اشاعره خود را مکتب سنت و حدیث. ولی چه خدماتی که اعتزال به اخبار و سنت کرد و چه فجایعی که اشعریت برای این دو آفرید. 

اولین مشکلی که در مقام تبیین اکثرا و در مقام تحقیق بعضا مانع شناخت حقیقت می شود اسامی و عناوین است. لذا اولین مرحله برای گذار از روح اخباری گری همین است اصلا در شناخت ماهیت اخباری گری و اصولی گری باید از شیوه اصولی پیروی کرد و الا در همین شناخت هم دچار اخباری گری می شویم و می گوییم خوب طبق اخبار اشعریون اهل سنت هستند و معتزله اهل عقل و با یک تحلیل اخباری (بخوانیم قشری) خواهیم گفت اگر قرار بود عقل مبنا باشد پس چرا انبیا مبعوث شدند؟ بنا براین سریع خواهیم گفت پس ما طرفدار اشعریت هستیم در حالی که همه حرف معتزله هم همین بود هرچند خودشان به جهت دیگری اشکال دارند ولی از منظر بحث ما اشکالی ندارند و با ما هم مسیر هستند که عقل برای شناخت درست اخبار نه برای خودش. اتفاقا به قول شهید مطهری معتزله بیشتر به سنت خدمت کردند تا اشاعره. این که اخباری ها روی هر کفنی می نوشتند اسماعیل یشهد ان لا اله الا الله و وقتی به آن ها اعتراض می شد که این فرد غضنفر است نه اسماعیل می گفتند امام صادق نوشته اسماعیل ما هم تعبد می کنیم! خوب این جا حرف این است که آقایان اخباری عزیز شما به وهم خودتان تعبد کرده اید نه به امام صادق یعنی ما اصولی ها از شما بیشتر امام صادقی هستیم چون منظور ایشان کلی بوده برای هر فردی باید نام خودش را روی کفن نوشت که یشهد ان لا اله الا الله.

امروز هم ما گرفتار این مساله هستیم در عالم سیاست یک عده اسمشان اصلاح طلب است که ای بسا این ها اصول گرا به مبانی غرب هستند و کسانی اسمشان اصول گرا است که ای بسا حقیقتا اصلاح طلب هستند. غرب می گوید آزادی و اخباریون خودمان که بعضا هم اساتید برجسته ای هستند از آن تقلید می کنند در حالی که این آزادی نیست اسارت است. 

لذا ما در ابعاد مختلف گرفتار این روح اخباری گری هستیم : 

اول در شناخت خودمان : اگر کسی بر اساس اتزعم انک جرم صغیر با خود برخورد کرد این فرد اصل خودش را شناخته و همیشه به دنبال رشد است و الا اگر رفتارهای ناشایست خود را مبنای شناخت خود قرار دهد دچار روح اخباری گری در تربیت خود می شود و لذا گرفتار ناامیدی و افسردگی و تنبلی و ...

دوم در شناخت دیگران : امام خمینی حقیقتا یک اصولی بود چون انسان ها را با فطرت و سرشت و قواعد خلقت شان می شناخت لذا دچار اشتباه نمی شد که اهل مشروب و کاباره هرگز هدایت نخواهند شد. از اخبار وضع موجود نتیجه نمی گرفت که اوضاع خراب است و وقت انقلاب نیست. 

سوم در شناخت اولیاء : ما در شناخت امام و رهبری و شهید مطهری و بزرگان دین دچار اخباری گری هستیم مثلا فکر می کنیم اگر اقا الان فرمود اقتصاد مقاومتی یعنی این یک حکمی است جدا از سایر احکام ایشان و غیر مرتبط به بقیه و ناسخ بقیه سریع نتیجه می گیریم که بساط کارهای تربیتی باید جمع شود و به این مهم بپردازیم در حالی که اگر اصولی باشیم می دانیم ایشان در ادامه فلسفه بعثت انبیا دارند به این مطلب اشاره می کنند یعنی این یک عرصه جدید است نه یک راهبرد جدید و طریق جدید لذا دچار اشتباه می شویم در دانشگاه ها و حوزه ها و ادارات و ... تبلیغ می کنیم که همه بروند کارگاه تولیدی بزنند چرا؟ چون اصولی نیستیم نمی دانیم فرمایشات آقا در یک منظومه است و اهم و مهم دارد و محکماتی مثل عدل دارد که هرچیز را در جای خود می بیند وقتی می گوید اقتصاد مقاومتی یعنی هر شغلی باید نسبت به وظیفه اصلی خودش برای این عرصه نقش تعریف کند اصلا هر کس باید کار خودش را درست انجام بدهد نه این که کار اصلی اش را رها کند و مستقیما مثلا به تولید دام و کشاورزی و صنعت بپردازد...البته مصادیقی که عرض می کنم قابل مناقشه است اگر کسی اخباری تحلیل کند دوباره دچار مشکل می شود کلا فهم منظورها و داب اصلی ولی جامعه  یعنی اصولی بودن و در مقابل فهم قشری و بدون مبنا و بدون نظام معرفتی و بدون اهم و مهم یعنی اخباری گری....

۰ نظر ۱۷ دی ۹۶ ، ۱۳:۴۸
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️اهمیت نظام سازی 


در همه مسائل وقتی به نظام سازی توجه نکنیم همیشه یک جای کار می لنگد و از تحقق اهداف باز می مانیم.

مجموعه رفتارهای بشر مثل چرخ دنده های یک ساعت اگر در کنار هم به صورت مجموعی توجه نشود هیچ کدام از اهداف محقق نمی شود.

مثلا در بحث جمعیت به قول حاج آقای قرائتی وقتی شما تصور کنید که قرار است 5 شکم جدید کنار سفره زندگی شما باشد هر چه هم معتقد باشید خدا روزی رسان است باز به حکم عقل می ترسید ولی اگر بدانید که قرار است 5 بازوی جدید به شما اضافه شود از جمعیت استقبال می کنید و در این صورت است که روزی رسانی خدا هم درست تفسیر می شود و در جای خودش قرار می گیرد حالا تا این جا این تمثیل فقط تغییر نگاه بود یعنی یک بخش از نظام سازی ولی باید سایر ابعاد نظام سازی هم به کمک شما بیاید و الا عملا این 5 بازو دوباره 5 شکم می شود.

تجربه بشری در گذشته و حتی در دنیای مدرن منتها قبل از نظام نئوکلاسیک و سرمایه داری نوین که بر اقتصاد مقیاس و صنایع متمرکز و عظیم مستقر است ، در خانواده همه کار می کردند و تولید کننده بودند یعنی فرد بعد از طی سنین کودکی عملا تحت نظارت والدین یا فردی که به او مطمئن بودند کار می کرد و نان آور بود.

در بعضی نقاط دنیا هم مثل چین و هند و کسانی که توانسته اند خود را از شر تحصیل کرده های آمریکایی رهایی دهند ، همگی در خدمت کار کردن همه اعضای خانواده هستند مثلا کارخانجات بخشی از خط تولید خود را به خانه ها می برند.

این مدل نه فقط یک نظام اقتصادی همه گیر را ایجاد می کند که عملا یک نظام تربیتی هم هست چون نوجوان هم می فهمد که پول در آوردن کار راحتی نیست و قدر زحمت و تلاش را عملا درک می کند قطعا چنین نوجوانی زودتر می تواند ازدواج کند چون جوهره مدیریت ثروت و مدیریت هزینه را کسب کرده است و لذا در سه گانه بلوغ برای ازدواج که اول بلوغ جنسی دوم بلوغ عقلی و سوم بلوغ اجتماعی است قدری متوازن تر خواهد بود و مثل کشورهای مقلد سرمایه داری فاصله ای بیش از یک دهه را بین سه گانه بلوغ نخواهد داشت.

حالا بلوغ عقلی می ماند که در نظامات سنتی ما با تربیت دینی کاملا تامین می شود.

بنابر این با ایجاد نظامات هماهنگ می توان خود به خود به توازن در تربیت ، ازدواج ، اشتغال و خانواده رسید.

به قول استاد ما در حال حاضر چیزی به نام نظام تربیتی و اجتماعی و اقتصادی نداریم چون همه نهادها خودمختار و بدون هماهنگی با هم و بدون تکمیل هم و فاقد عملکرد فرآیندی هستند...

۰ نظر ۱۷ دی ۹۶ ، ۱۳:۴۸
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️معلم خانم برای پسربچه های مقطع ابتدایی؟؟؟؟


وقتی نظام خلقت شرایط متفاوتی را برای جنس مذکر و مونث قرار داده است چه معنی دارد ما با برنامه ریزی های من در آوردی آن را به هم بزنیم؟

شاید مهمترین اختلال تربیتی ای که پسربچه ها در اثر مربی و معلم زن دچار می شوند عدم هماهنگی و فهم متقابل سیگنال ها و فرکانس های رفتاری و گفتاری باشد که فهم اشتباه کدها و واکنش های نا متناسب می تواند به مشکلات غیر قابل جبرانی ما را دچار کند.

بعضی ها ممکن است فکر کنند ریشه این اشکال به بحث نامحرم بودن بر می گردد ولی این طور نیست. اصولا مربی زن برای پسربچه ها خود به خود روحیه زنانگی ایجاد می کند فکر می کنند سکوت یعنی ادب فکر می کنند کاری به کار دیگران نداشتن یعنی وقار فکر می کند اطاعت محض یعنی ارزش در حالی که این ارزش ها برای جنس مرد و زن مطلق نیست و هر کدام بروز و ظهور متفاوتی در این دو شخصیت دارد ممکن است وقار در زن به شکلی باشد و در مرد به شکل دیگری.

ادب در زن طوری باشد و برای مرد طور دیگری.

خلاصه هر چند مرد و زن طبق فرمایش خداوند نفس واحده هستند ولی تفاوتهایی به لحاظ خرده ارزش ها و خرده رفتارها با هم دارند که عدم توجه به آن ها یعنی به هم ریختن دومینوی فرد و خانواده و جامعه و نسل های آینده...

۰ نظر ۱۷ دی ۹۶ ، ۱۳:۴۷
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️تحریم 


انسان یک کشور کوچک است به تعبیری یک کشور بزرگ که همه اتفاقات واقعی جهان خارج در این کشور اتفاق می افتد.

بنابر این نه تنها خود شناسی مقدمه خداشناسی است مقدمه شناخت همه پدیده‌ های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و ... هم هست.

 انسان خیر و شر دارد ایران و آمریکا دارد به قول استشهاد امام راحل به حدیث اهل بیت و تفسیر آن در کتاب جنود عقل و جهل ، مملکت وجود انسان پر است از جنود عقل و جهل...

گاهی جنود جهل انسان را در مملکت درونی خودش تحریم می کنند مثل برخی کج خلقی ها و عصبانیت های ناخودآگاه ناشی از ترک عادت های بد که در انسان ایجاد می شود  ؛ نتیجه کار هم بسته به این است که کدام جنود بر انسان غلبه پیدا کرده است.

اگر جنود عقل بر انسان حاکم باشند تحریم های جنود جهل هیچ اثری ندارد جز رشد و بالندگی جنود عقل و الا نتیجه چیز دیگری خواهد شد.

بعد از فرد انسانی کشور بزرگتر خانواده است مثلا در یک خانواده فرض کنید پسری به دختری علاقه دارد که واقعا هم شان اوست ولی خانواده با او مخالفت می کنند در چنین شرایطی ممکن است از طرف خانواده تحریم شود و هیچ حمایتی از او صورت نگیرد از خانه اخراج شود از خرجی ممنوع شود ولی نتیجه این می شود که اگر این عشق درست باشد این فرد را نجات می دهد و خیلی با سرعت بیشتری از کسانی که در اثر تحت الحمایه بودن بی خاصیت و تنبل می شوند رشد می کند و روزی می رسد که ای بسا خانواده خودش به او محتاج شوند و او دریغ نکند چون مرام حق طلبی و جوانمردی را در مکتب صبر و استقامت آموخته از هر دین و آیینی باشد این قواعد بر او جاری و ساری می شود...

همین طور یک جامعه و کشور با انبوهی از انسان های حق طلب و آزادی خواه و استقلال طلب محکوم به پیروزی است ولو همه دنیا او را تحریم کنند.

این هم در همان قواعد رحمانیت خدا است یعنی ممکن است یک کشور بت پرست مثل ژاپن یا نژاد پرست مثل آلمان یا نجس و بی خدا مثل کره شمالی...

حالا اگر ملتی از این قواعد رحمانی خداوند که شامل همه موجودات هست با صبر و استقامت و وحدت بهره مند شد و به ایمان نیز زیبنده شد تا در چتر رحیمیت الهی هم باشد نه تنها محکوم به پیروزی است که محکوم به سیادت بر جهانیان است...

اگر وحدت ملی و عزم عمومی و تلاش و صبر باشد تا آن روز فاصله ای نیست...

۰ نظر ۱۷ دی ۹۶ ، ۱۳:۴۶
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️پاسخ به این سوال از منظری متفاوت : چرا مرکب علما از خون شهدا با ارزش تر است؟

شرایط جنگ و جهاد اصغر برای برداشتن موانع ملموس و قابل مشاهده است که بر همه هم واجب کفایی است چه عالم چه غیر عالم. این نوع جهاد حماسه و شور خاصی به همراه دارد که می تواند افراد مختلفی را با خود همراه کند.
تلفات آن هم ملموس است و وقتی شما با چشم می بینید که دشمن به سرزمین شما یا حریم شما حمله کرده و هم وطنان یا هم کیشان یا هم جبهه های شما را مورد تجاوز قرار داده است می خروشید و حرکت می کنید شهدای این جبهه هم باعث تشویق دیگران به شهادت هستند چون عزت و کرامت و عظمت مقام شهید در نگاه جامعه و از همه مهمتر مقام شفاعت و قرب او انگیزه برای دیگران ایجاد می کند.
ولی در جهاد کبیر خبری ز این شور ها و نغمه ها و شعرها و حماسه ها نیست.
شمایید و فرهنگ مردم عادی در زندگی کاملا عادی روزمره ، شمایید و اقتصاد مردم ، شمایید و ازدواج و عشق و تمام نیازهای مادی بشری که باید بر اساس تعالیم دین چه در جهان بینی مانند عرفان و فلسفه چه در سبک زندگی مانند فقه و اخلاق
بنا بر این سختی کار همیشه در شهید زنده تربیت کردن است تربیت انسان هایی که از سود نامشروع بگذرند ، علم و تقوا و روحیه جهادی و ایثار و رسیدگی به خانواده و ... خلاصه همه اضداد را در خود جمع کنند...
لذا مرکب علمایی که خودشان باید عامل باشند تا جامعه را به چنین تعالی ای برسانند آن هم بدون جاذبه های معنوی و حماسه های جهاد اصغر خیلی ارزشمندتر از خون شهدا است...

۰ نظر ۱۶ دی ۹۶ ، ۰۹:۵۸
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️معجزه پیامبر خاتم در همایش اربعین
پیامبر دو یادگار بلکه دو معجزه در بین امت نهادند و به ظاهر از دنیا رخت بر بستند. قرآن و عترت.
 امت های گذشته چون دچار ضعف فکری بودند یا بهتر بگوییم به رشد کافی نرسیده بودند لذا حتما باید شتری از دل کوه بیرون می آمد یا مرده ای زنده می شد یا دریایی شکافته می شد تا ایمان بیاورند ولی هرچه سطح فکری امت ها بالاتر رفت معجزات باطنی تر ، فکری تر ، انسانی تر و عمیق تر شد. درباره معجزه بودن قرآن هم سخن زیاد گفته شده است ولی معجزه بودن عترت مغفول است چرا که هنوز هم همان تفکر امت های سابق در ظاهر بینی و قشری گری ما را به این سمت می برد که مثلا کنده شدن در قلعه خیبر یا مبارزه خستگی ناپذیر در میدان های جنگ و یا مثلا خضوع حیوانات وحشی در مقابل امام را معجزه بدانیم در حالی که معجزه عترت بسیار فراتر از این ها است.
اگر عیسی مرده زنده می کرد ، عترت پیامبر هنوز که هنوز است دل های مرده را زنده می کنند و شوره زار قلب انسان ها بلکه جوامع را تبدیل به گلستانی سرسبز و خرم از اخلاق و معنویت و ایثار و ازخودگذشتگی و بذل جان و مال می سازند به راستی نه فقط بر اساس معیارهای اسلامی که بر اساس معیارهای انسانی کدام معجزه بزرگتر است؟ زنده کردن مرده یا زنده کردن دل های مرده؟ خروج جاندار از دل صخره یا خروج انسان از دل سنگ خود و آب شدن زمهریر انسانیت و شفقت و دیگر دوستی؟

۰ نظر ۱۶ دی ۹۶ ، ۰۹:۵۷
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️کورش هخامنشی و ظلم نا روا در حق او
اگر نقل تواریخ درست باشد کورش یک پیامبر دوست واقعی است چنان که به نقلی مسبب آزادی حضرت دانیال از زندان بوده است.
اگر نقل تواریخ درست باشد کورش یک انسان دوست واقعی است چون هرگز ظلم را بر نتافته و نسبت به آزادی ملت های خارجی از چنگال ظلم تلاش کرده است.
بنا بر این استفاده از او علیه اسلام  ظلم به او است و استفاده از او برای استدلال تراشی علیه دفاع از حرم و حمایت از یمن و فلسطین ظلم به اوست.
اگر با برخی مدعیان طرفداری او صحبت کنید بعضا تفاوت ساسانیان و هخامنشیان را نمی دانند و فکر می کنند اسلام با کورش جنگیده و وارد ایران شده است در حالی که اسلام با عث رهایی مردم ایران از ظلم و بیداد ساسانی بود لذا ساسانیان هیچ بویی از آن چه به عنوان عدالت و مهرورزی از کورش نام برده می شود نبرده بودند و اصلا مسیر آن ها نه پیامبر دوستی بود و نه انسان دوستی...

۰ نظر ۱۶ دی ۹۶ ، ۰۹:۵۷
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️وقتی مادر داعش هنوز می زید و می زاید
جلوه خشن و اسلام ترسانه آمریکا چیزی نیست جز طالبان و القاعده و داعش و فردا درنده دیگری که هنوز در رحم ناپاک ایالات متحده است و هنوز به دنیا نیامده.
چهره دلفریب و خوش خط خال آن در اباحه گری اسلامی است که بهائیت و روشنفکری و کرسی های درسی دانشگاهی آن است که برای مکتب لیبرالیسم کارسازی و کادرسازی می کند.
به هر حال تا این رحم زاینده درندگان و وحوش چه از نوع تیغی و کراواتی در روشنفکران غرب زده و چه نوع ریشی و عمامه ای در طالبان و داعش از بین نرود هر روز قصه ای و داستانی است.
نوع جدیدی از این درندگی که متاسفانه در جمهوری اسلامی نشو و نما یافته یقه های بسته و چهره های به ظاهر متدینی است که در سازمان های اقتصادی کشور در بخش مالی ماله کش مروج بانکداری ربوی ، در سیاست گزاری های اقتصادی مروج تعدیل و فشار به مردم برای رونق نظام سرمایه داری و در بخش فرهنگ مروج اباحه گری هستند تا مردم را بتوانند با مشغولیت به شهوات از حق طلبی و عدالت خواهی باز دارند.
خلاصه این که عید بزرگ ما نابودی داعش نیست بلکه نابودی هر جانوری است که از رحم آمریکا و تفکر آمریکایی زاده می شود خصوصا دانشکده های اقتصاد که هیچ مکتبی غیر از مکتب نئوکلاسیک را بر نمی تابند و اجازه هیچ صدای مخالفی را در دیکتاتوری محض علمی خود نمی دهند.

۰ نظر ۱۶ دی ۹۶ ، ۰۹:۵۷
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️تمثیلی از سعدی برای معرفی انقلاب و دین به مردم

باید بدانیم که طبیعت بشر را باید بشناسیم و درست برنامه ریزی کنیم.

به راستی چرا در این 4 دهه ، انقلاب به مردم خدمات داده است ولی اکثرا ضد انقلاب از مردم رای گرفته؟
شاید برخی بگویند این سوال جهت دار و غلط است ولی منظور ما ضد انقلاب سیاسی نیست که شامل منافقین و غیره می شود منظور ما ضد انقلاب تفکری و فرهنگی و اقتصادی است.
منظور ما کسانی هستند که در سیاست خارجی به هر نحوی نگاه به بیگانه دارند و از اقیانوس پر گوهر مردم خودمان غافلند...
در اقتصاد ، سرمایه انسان ها را نادیده می گیرند...
در فرهنگ فقط به دنبال مشغولیت مردم به شهوات هستند...
حالا اگر این سوال را درست می دانید به این حکایت سعدی توجه کنید:
سعدی می فرماید : پیرمردی ثروتمند و مهربان و خوش اخلاق و وفادار با دختر جوانی ازدواج کرد و برای این که او را به خود علاقمند کند چنین گفت:
"بخت بلندت یار بود و چشم دولتت بیدار که به صحبت پیری افتادی پخته پرورده جهاندیده آرمیده گرم و سرد چشیده نیک و بد آزموده که حق صحبت بداند و شرط مودت بجای آرد مشفق و مهربان خوش طبع و شیرین زبان... نه گرفتار آمدی بدست جوانی معجب خیره رای سر تیز سبک پای که هر دم هوسی پزد و هرلحظه یاری گیرد خلاف پیران که به عقل و ادب زندگانی کنند نه به مقتضای جهل و جوانی"
سعدی می گوید : این پیرمرد حس کرد که دختر جوان با او انس گرفته :
" چندان بر این نمط بگفتم که گمان بردم که دلش در قید من آمد و صید من شد. ناگه نفسی سرد از دل پر درد برآورد و گفت:چندین سخن که گفتی در ترازوی عقل من وزن آن یک سخن ندارد که وقتی شنیدم از قابله خویش که گفت: زن جوان را اگر تیری در پهلو نشیند به که پیری"
سعدی می گوید خلاصه این ها طلاق گرفتند:
"فی الجمله امکان موافقت نبود و بمفارقت انجامید."
و دختر جوان با جوانی بداخلاق و فقیر و بدبخت ازدواج کرد:
"چون مدت عدت برآمد عقد نکاحش بستند با جوانی تند و ترشروی، تهیدست بدخوی، جور و جفا میدید و رنج و عنا میکشید و شکر نعمت حق همچنان میگفت که الحمدلله از آن عذاب الیم برهیدم و بدین نعیم مقیم برسیدم"

آن چه از این حکایت در پاسخ به سوال می توان گفت این است که همیشه خدمات دادن ، با عقل و منطق مستحکم و فلسفه عمیق بیان کردن ، تبلیغات و ... نمی توان در انتخابات ها از مردم انتظار همراهی داشت.
گاهی مردم یک تفکر مناسب طبع را ولو از یک ترشروی فروشنده منافع ملی که هیچ گامی و اقدامی برای مردم انجام نمی دهد ترجیح می دهند.
بنا بر این باید با زبان و طبع و طینت و فطرت و غریزه و تمام ابعاد وجودی پنهان انسان ها ارتباط برقرار کرد و الا همیشه نتیجه همین است.
باید بیکاری بکشند و صبر کنند
گرانی ببینند و تحمل کنند
تحقیر کشورهای عربی را ببیند و سکوت کنند
گردن کشی آمریکا را ببیند و دم نزنند

باید دین و انقلاب را حیات دوباره ببخشیم و جوان کنیم...
مثل همان طراوتی که این گفتمان برای ملت ها و کشورهای تازه بیدار شده دارد...

۰ نظر ۱۶ دی ۹۶ ، ۰۹:۵۶
سید یاسر حکیمی

💔💔💔زائران اربعین و یوسف

در اربعین امثال افرادی بودند که در اثر بیماری به راحتی نمی توانستند راه بروند ولی تمام این مسیر را پیاده طی کرند و یک آخ هم نگفتند...
کسانی بودند که هرگز شدت جراحات وارده بر خود را حس نکردند...
این ها یوسف را به چشم دل دیدند و دست و پاها در این راه مجروح کردند...

" فلما راینه اکبرنه وقطعن ایدیهن وقلن حـش لله ما هـذا بشرا ان هـذا الا ملک کریم "

زنان مصری وقتی جمال یوسف را دیدند به اشتباه دستانشان را بریدند و گفتند : این یک بشر معمولی نیست این یک ملک با کرامت است.

۰ نظر ۱۶ دی ۹۶ ، ۰۹:۵۶
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️ ارتباطات و طبقات جامعه

بعضی ها فکر می کنند وقتی در تعالیم اسلامی صله رحم و اخلاق خوش و ارتباط با مردم موجب فقر زدایی است یعنی حتما بذل و بخشش و ایثار باید در میان باشد تا طبقات جامعه متعادل شود و فقیر مطلق و غنای بیش از حد وجود نداشته باشد بعد هم برای خودشان جمع بندی می کنند که چون این حرفها همه اخلاقیات است و روی این ها نمی توان حساب کرد پس ما در اسلام الگویی فرهنگی و اجتماعی برای تعادل جامعه نداریم در حالی که :
اصولا ثروت سالم بر اساس اطلاعات و دانش شکل می گیرد و این اطلاعات و دانش در ارتباطات بین مردم درگردش قرار می گیرد به طوری که راه های کسب و کار و درآمدزایی را به هم می آموزند و برای ارتقاء کسب و کار با یکدیگر خود به خود هم افزا می شود ثانیا این که خود این ارتباطات نوعی بازار برای نیروی کار و سرمایه و کالا و خدمات فراهم می کند که اتفاقا صاحبان سرمایه نیروی کار را با پسند خود و با میل دو طرف انتخاب می کنند و به همین شکل بالعکس...
در واقع یک مکانیسم خودکار اجتماعی که در اثر همین ارتباط انسانی تعادل اجتماعی اتفاق می افتد...
حالا این فقط بعد مکانیکی و مادی این جریان است که باید به زبان ماتریالیست ها بیان کرد و الا جنبه ایمانی و الهی آن در عرفان و فلسفه مفصلا قابل بحث است که چگونه در اثر ایجاد یک من واحد به نام جامعه آن هم جامعه الهی عالم هستی و مخلوقات فعال می شوند و در خدمت چنین جامعه ای قرار می گیرند : و لو ان اهل القری آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض...

۰ نظر ۱۶ دی ۹۶ ، ۰۹:۵۵
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️سخنی با دکتر احمدی نژاد
باسلام
رفتارهای اخیر شما سوال برانگیز است و گویا تداوم دارد هرچند امروز با وضعیت فعلی  کشور و جهان اسلام طرح مباحث سیاسی کم اهمیت خود مانعی برای تفکر درباره مسائل پراهمیت شده که جنابعالی هم از مسببین آن هستید ولی طرح یک سوال خالی از لطف نیست:
 اگر قوه قضاییه با حکم عمومی جنابعالی کلا مظلوم کش است پس چرا فقط تنها مظلوم این دستگاه آقای بقایی است و شما تا کنون نسبت به هیچ محکوم دیگری واکنش این چنینی نداشته اید؟ و اگر این طور نیست پس چطور  بر ناعادلانه بودن دستگاه قضائی کشور حکم می کنید در حالی که به فرض محال بی گناه بودن یک یا چند نفر نمی تواند به معنای ناعادلانه بودن کل این دستگاه باشد؟
هیچ کس نمی تواند انکار کند که رفتارهای جنابعالی اگر مسبب فتنه نبود لااقل بهانه های خوبی به دست ضدانقلاب می داد تا در تنور فتنه خودساخته شان بدمند...
اشکال جنابعالی و برخی دیگر از رئسای جمهور این بود که در مقام یک فرد اجرایی خود را تئوریسین انقلاب و اسلام می دانستید و متاسفانه می دانید در حالی که نه شما و نه آقای روحانی واجد چنین صلاحیتی نیستید و فقط صلاحیت شماها در اجرای قانون است آن هم در همان دوره مسئولیت...

۰ نظر ۱۶ دی ۹۶ ، ۰۹:۵۵
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️غیبت کردن بندگان خدا در تمثیلی از مولوی

مولوی می گوید جمعی به سفر هندوستان رفتند و در جنگلی گیر کردند و از گرسنگی داشتند تلف می شدند. یکی از آن ها پیشنهاد داد این جا با این علف ها که سیر نمی شویم باید کبابی فراهم کنیم جیزی هم جز بچه فیل این جا نیست پس بیایید یک بچه فیل شکار کنیم و کباب کنیم. یک نفر از آن ها که اهل تجربه و حکمت بود گفت مواظب باشید که اگر بچه فیلی کباب کنید پدر فیل او از راه می رسد و شما را هلاک خواهد کرد من در این کار با شما همراهی نمی کنم ؛ ولی دوستان به حرف او اعتنایی نکردند بچه فیلی کشتند و کباب کردند و خوردند و از فرط خستگی و سیری در خواب عمیقی رفتند... از قضا پدر فیل از راه رسید و یکی یکی دهان این ها را بویید و همه را هلاک کرد غیر از آن کسی که از گوشت فیل مصرف نکرده بود.
این جا مولوی می گوید خداوند آبروی مومن را آبروی خود می داند حواستان باشد اگر از مومن غیبت کردید یعنی در واقع گوشت بدن او را خوردید (طبق صریح آیه قرآن) چون خداوند مومنین را فرزندان خود می داند و آن ها را به خودش نسبت می دهد حسابتان سنگین است...

۰ نظر ۱۶ دی ۹۶ ، ۰۹:۵۴
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️از سنت گلادیاتورها و تحریش تا مناظرات امروزی

در زمان جاهلیت عرب قبل از اسلام حیوانات را به جان هم می انداختند تا از این صحنه ها لذت ببرند نام این سنت جاهلی عرب تحریش بود.
در زمان روم جاهلی هم گلادیاتورها اسباب تفنن پادشاهان و مردم جاهل بودند به طوری که صحنه مبارزه یک گلادیاتور با یک حیوان وحشی یا صحنه مبارزه دو حیوان وحشی با همدیگر یکی از پر جاذبه ترین برنامه های به اصطلاح فرهنگی آن ها بود.
از آن جا که فرهنگ و تمدن غرب عینا همه روحیات جاهلی عرب و روم و ایران را در خود جمع کرده است در مجامع علمی قالبی به نام مناظره را به راه انداخته تا افراد صرفا با کنف کردن همدیگر و تحقیر یکدیگر موجبات کف و سوت و شادی افراد را فراهم آورند.
امروز قالب مناظره نه به معنای دینی و اسلامی آن که کشف حقیقت برای طرفین و اطرافیان بود بلکه یک نوع به جان هم انداختن اندیشمندان ، سیاسیون و اهالی فرهنگ برای دستیابی به همان تفریح و سرگرمی جاهلی شده است.
جالب این است که هر فرهنگ جاهلی ای را شما بررسی کنید یک نوع روتوش شده و آراسته شده آن را در فرهنگ غرب می بینید که متاسفانه در دانشگاه ها پیاده می شود و اکثرا هدفی جز شادی و سرگرمی در اثر تحقیر و فحاشی های مودبانه ندارد.
قطعا قتل و غارتی که مغول در طول سالها انجام داد و زنده به گور کرده های عرب جاهلی و محرومیت از تحصیل عوام در ایران جاهلی همه این فجایع در فقط چند روز از تاریخ آمریکا و اروپا و جنگهای جهانی و هجوم های پیاپی به یمن و فلسطین و عراق و سوریه و بحرین انجام شده و می شود.
تکنولوژی تنها حجابی است که همه خون ریزی ها و تنزلات انسان تا حد حیوانات وحشی را به خوبی می پوشاند و افراد را برای دیدن پشت پرده کریه غرب کور می کند...

۱ نظر ۱۶ دی ۹۶ ، ۰۹:۵۳
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️از پیشنمازی تا امامت
محوریت مسجد در جامعه اسلامی چیزی است که همه جامعه شناسان مسلمان ، اسلام شناسان حقیقی و محققین تمدن سازی به دنبال آن هستند ولی اگر به این نکته توجه شود که ارزش مسجد به امام آن است توجه ها به جای معطوف شدن به برنامه ریزی های فضایی صرف انسان سازی خواهد شد.
قرآن کریم پس از این که به ابراهیم (ع) می فرماید : انی جاعلک للناس اماما جلوتر که می رود می فرماید : اتخذوا من مقام ابراهیم مصلی... هرچند این آیه مظلوم واقع شده و فقط جزء ایات الاحکام حج به کار می رود ولی اگر بعد از آیه امامت ابراهیم هرجا نام مبارک ایشان ذکر شده معادل آن یعنی امام را بگذاریم از بسیاری از ایات درباره ابراهیم رمز گشایی می شود و مقام امامت و وظایف و شئون او روشن می گردد.
تا وقتی روحانیون مساجد به معنای حقیقی کلمه امام جماعت نباشند و عملا به پیشنماز بودن اکتفا کنند ، ائمه جمعه فقط خطیب جمعه باشند نه امام جمعه (کلمه قرآنی جمعه : به ضم جیم و ضم میم یعنی اجتماع و جامعه) هنوز مساجد ما کلیسا است نه مسجد بنا بر این روی یک مشترک لفظی بحث می کنیم که نتیجه ای ندارد.
تفاوت یک پیشنماز با یک امام این است که امام در تفکر و رفتار طوری است که مردم نه تنها در مسجد که در جامعه اطراف مسجد در کوچه و خیابان به او اقتدا می کنند یعنی مسجد محل اقتدا برای نماز است و جامعه محل اقتدا در تفکر و عقیده و رفتار...و این راهی ندارد جز الگو بودن عملی امام... چه امام یک مسجد و چه امام جماعت یک شهر (امام جمعه) و چه امام جماعت یک کشور و جهان اسلام یعنی امام امت...
بنا بر این تمام روش هایی که بدون در نظر گرفتن این مبنا به دنبال محوریت مسجد هستند محکوم به شکست خواهند بود چه کسانی که فکر می کنند با معماری ویژه و مساجد مجلل می توانند آن را محور قرار دهند و چه کسانی که فکر می کنند اگر خدمات اجتماعی را به مسجد ببریم محور می شود و چه افرادی که فکر می کنند مثلا اگر شهرسازی طوری باشد که مثل قدیم مسجد وسط بازار باشد و یا مرکز تردد مردم خود به خود مسجد محور می شود...
البته این به معنای توقف نیست که تا این نتیجه حاصل نشده است دست روی دست بگذاریم خیر... ضعفهای امام جماعت با اجتماع مسلمین جبران می شود چون هر کس مسجدی واقعی باید امام  جامعه کوچک تحت تاثیر خود باشد از خانواده تا محیط کار تا بازار و دوستان و آشنایان... که این امامت خفیف هم از طریق الگو بودن خود شخص اتفاق می افتد و این مساله باید به شکلی رواج یابد که مردم عادی و عموم مردم  واقعا مسجدی ها را واجد شرایط خاصی به لحاظ اخلاق ، علم ، دیانت و صداقت بدانند که اگر این طور شد این امام های جوامع کوچک می توانند به مسجد هویت و محوریت بدهند...
بنا بر این برای محوریت مسجد راهی جز انسان سازی و تربیت نداریم که همان هم به گفته قرآن کریم در مسجد اتفاق می افتد : لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِیهِ فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ ﴿۱۰۸﴾. پس تا مسجد مرکز انسان سازی نشود محوریت پیدا نمی کند...

۱ نظر ۱۳ دی ۹۶ ، ۱۵:۴۶
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️  از منافقین تا کره شمالی ، از درباری ها تا برجامی ها

پرده اول
بیش از #چهار_دهه از مبارزات مردم ایران با #شاه_ایران منجر به انقلاب اسلامی در ایران شد.
 شاه در این اواخر با اشتباهات خودش کارهایی می کرد که عملا به سرعت انقلاب کمک کرد.

پرده دوم
بعد از انقلاب #چهار_دهه است با #شاه_جهان مبارزه می کنیم که منجر به #انقلاب_جهانی خواهد شد. این بار هم آمریکا با اشتباهات خودش دست به کار شده تا به انقلاب سرعت بخشد.

پرده سوم
در هر دو انقلاب کسانی بودند که با ما دشمن مشترک داشتند و خواستند این پیروزی را به اسم خودشان کنند تا انقلاب ، اسلامی تفسیر نشود و مادی شناخته شود مثل مجاهدین خلق...
در این انقلاب جهانی هم کسانی مثل کره شمالی با ما دشمن مشترک دارند ولی باید مواظب بود به دلیل ضعف و سرسپردگی برخی مسئولان ارشد جمهوری اسلامی به آمریکا این انقلاب دوم و انقلاب جهانی به نام کره شمالی ثبت نشود.

پرده چهارم
لیبرال ها زمان شاه ایران برای او کف می زدند و او را پیشرو تمدن بزرگ می خواندند ولی بعد از انقلاب و خصوصا بعد از جنگ یقه ها را بستند و ریش گذاشتند و با حضور در مسئولیتهای کلان مثل وزارت اقتصاد ، سازمان برنامه ، امور خارجه و وزارت علوم دوباره همان نظام شاهنشاهی را در اقتصاد و فرهنگ و علم اجرا کردند. آخرین پروژه این افراد برجام بود که چند ماهی است از آن دم نمی زنند تا دوباره در یک چرخش دیگر پس از پیروزی انقلاب جهانی علیه شاه جهان ، به رنگ دیگری در آیند و نقشه های شیطان در زمین را با شیطان بزرگ دیگری اجرا کنند.

۰ نظر ۱۳ دی ۹۶ ، ۱۱:۵۹
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️سلسله مراتب ولایت

اگر به ماجرای خروج ابلیس از ولایت الله دقت کنیم خواهیم دید او هیچ مشکلی با ولایت الله به معنای تشخص الله نداشت بلکه مشکل او با ولایت آدم بر فرشتگان و جنیان بود که نمی خواست این ولایت را بپذیرد ولی از نظر خداوند عدم قبول ولایت آدم مساوی با عدم قبول ولایت الله بود چون وقتی او را خلیفه خود قرار داد او را نیز در همین مراتب قرار داد به طوری که در این رابطه طولی ولایی عدم قبول ولایت آدم تفاوتی با عدم  قبول ولایت الله نداشت.
به همین شکل خداوند پیامبر ما و اهل بیت او را بر آدم و همه انبیاء ولایت داد و این ها اگر ولایت پیامبر و اهل بیت را نمی پذیرفتند قطعا از ولایت الله خارج بودند چه رسد به مقام نبوت. تمام این ماجرا به عینه در سوره مبارکه بقره ذکر شده است و سایر آیات قرآن کریم هم به کمک تعریف این نظام ولایی آمده اند که تبیین این نه در حد این نوشتار است و نه در بضاعت نویسنده ولی غرض این است که نباید تصور کرد بدون قبول سلسله مراتب ولایی انسان می تواند ولایت الله را بپذیرد و خود را به آن ملتزم بداند ؛ با تنقیح مناط این ماوقع که درباره شیطان و آدم ذکر شده است با قاطعیت می توان گفت کسانی که فکر می کردند قبول ولایت پیامبر برای آن ها کافی است و نیازی به قبول ولایت علی بن ابی طالب ندارند همان راه شیطان را رفته اند و در ورطه طاغوت گرفتار هستند حتی به همین مناط می توان استنباط کرد که عدم قبول ولایت علما و فقها که به تصریح ائمه اطهار جانشین آن ها در زمان غیبت هستند ، باز هم راه شیطان پیموده شده است و حتی پایین تر از آن قبول و التزام به اساتید و مربیان و هادیانی که انعکاس دهنده حقیقی ولایت علما و فقها و ولایت فقیه در جامعه هستند به همین شکل نفی ولایت فقیه است...
البته وقتی این سلسله مراتب از معصومین پایین تر می آید و تنزل پیدا می کند دو نکته اساسی وجود دارد :
اول این که یک ولایت طرفینی هم بین مومنین وجود دارد که بتوانند ولی خود را با ولی مرتبه بالاتر بسنجند و او را در صورت انحراف امر به معروف کنند...
لذا جامعه ای که پیامبر و امیر المومنین دارد و اسنادی مثل قرآن و نهج البلاغه در دسترس اوست به راحتی می تواند رفتار اولیای خود را با آن ها تطبیق دهد. در چنین جامعه ای نظام ولایی از بالا تا پایین دائم در حال تنظیم و ترمیم و اصلاح خود است و احتمال انحراف در آن به حداقل می رسد چون نظارت طرفینی و امر به معروف در آن از پایین به بالا و از بالا به پایین جریان دارد....
دوم این که ولی فقیه نسبت به اولیای معصوم و اولیای جامعه نسبت به ولی فقیه باید یک نوع صاحب مقام حقیقی و احرازی باشند و این طور نباشد که فقط به حکم و اعتبار و عنوان دارای این مقام باشند که اگر این طور شد خودشان عملا از این سلسله مراتب خارج هستند...

( برداشتی آزاد از مباحث نظام ولایی استاد دسمی)

۰ نظر ۱۳ دی ۹۶ ، ۱۱:۲۱
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️مظلوم مقتدر
بخش اول
💠بعضی امروز می گویند انتقادات رهبری از احمدی نژاد انتقاد از خودش بود چون رسما بارها از او حمایت کرده بود و رفیق دیرینش مرحوم هاشمی بارها به رهبری در باره او تذکر داده بود و ایشان توجهی نکرده بودند.
در جواب این ها باید گفت آقای قرائتی به حضرت امام درباره انتخاب دکتر سروش در شورای عالی انقلاب فرهنگی انتقاد کرده بود ولی امام توجهی نکرد و عاقبت هم سروش نه تنها برخی اساتید دلسوز و مسلمان را اخراج کرد که بعدها رسما در مقابل قرآن و عترت ایستاد اصلا انقلابی بودن بر فرق سرش...
شهید مطهری بارها درباره مرحوم شریعتی به امام تذکر دادند و ایشان نپذیرفتند که علیه او بیانیه بدهند آخر هم به اعتراف گودرزی قاتل شهید مطهری کتابهای شریعتی آن ها را به ترور واداشته بود...
آقای مصباح و بسیاری از بزرگان از ابتدا نسبت به انحرافات فکری مرحوم هاشمی به رهبر انقلاب تذکر داده بودند و برخی از آن ها گفته بودند ایشان تفکر خطرناکی در اقتصاد دارد و این تفکر سبب فاصله گرفتن اقشار ضعیف از نظام می شود...
🔺ولی در برابر همه این حرفها حضرت امام و رهبر انقلاب یک جواب بیشتر ندارند : میزان وضع فعلی افراد است نه می توان قصاص قبل از جنایت کرد و نه می توان بر عیوب مخرب آشکار چشم پوشی کرد...
بخش دوم
💠 متاسفانه همان دولت مردی که با کفش وارد خانه فقرا می شود آن هم کفشی که از فرش آن ها قیمتی تر است این روزها می گوید شاخص های اقتصای همه خوب هستند! و یا می گوید این تظاهرات ها از مشهد ریشه گرفته و کار رقبای انتخاباتی ما است.
این رفتارها از کسی که گروه او از طرف مردم  رای گرفته و به همین اعتبار رای مردم ، شخص او از طرف رهبر انقلاب فرمانده اقتصاد مقاومتی است واقعا سوال برانگیز است. این رفتارها ریشه در تفکر طاغوتی این افراد دارد که با یقه های بسته و تفکر کراواتی به جای شنیدن حرف مردم و عذرخواهی از آن ها و جدیت در راه مشکلات اقتصادی به حاشیه ها می پردازند.
دشمن از طریق این تفکر سالها است تلاش می کند با اشرافی کردن مسئولان کشور و کپی برداری از نظامات شاهنشاهی در اقتصاد ، زمینه انقلاب محرومین را فراهم کند چون حضور تعدادی ملوس و ترسو در سال 88 از بین مرفهین  شمال تهران کمکی به آن ها نکرد. بنا بر این همه توان دشمن بر خیابان آوردن قشر محروم و مظلوم و ستمدیده کشور از سیاستهای غلط اقتصادی دولت ها است یعنی چیزی که دولت ها خودشان در تنور آن می دمند. چه مثل احمدی نژاد با شکستن حریم ها و چه مثل روحانی با بی توجهی و محل نگذاشتن به مردم.  
بخش سوم (پیشنهاد)
 حالا که جبهه مقاومت عملا از سقوط نجات پیدا کرد دیگر دلیلی برای حضور حاج قاسم در خارج از کشور نیست از طرفی با شکست برجام هم دلیلی برای حضور روحانی در ایران دیده نمی شود. بازار سوریه هم که تنوع رنگ ریش و لوازم آرایشی بیشتری دارد و ایران هم که نیاز به مردان پرکار و باعرضه ای دارد که این وضعیت اقتصادی را سامان دهند پس بهتر است برخی جابجایی ها صورت بگیرد.

۰ نظر ۱۳ دی ۹۶ ، ۱۱:۲۰
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️امام حسن عسکری (بخش اول مطلب)
✅به قول شهید مطهری و نیز بیان مشابه رهبر انقلاب شیعه این توفیق را دارد که دوران عصمت و الگوگیری او از انسان کامل و اولیاء خدا محدود به دوران پیامبر نیست بلکه از بعثت پیامبر تا شهادت امام عسکری یعنی حدود 250 سال سیره معصوم دارد آن هم در شرایط و حالات مختلف تاریخی. لذا رهبر انقلاب از این دوران به دوران انسان 250 ساله یاد کرده اند که کتاب معروفی هم در همین زمینه و با همین نام از گردآوری بیانات ایشان چاپ شده است.(بیان مشابه شهید مطهری درباره انسان 250 ساله : رجوع شود  به مجموعه آثار شهید مطهری جلد 18 ص 38)
✅شهید مطهری از یکی از روایات نقل شده از امام حسن عسکری استفاده می کند و می فرماید امروز علما و آیت الله هایی که بگویند دعوای اسرائیل و فلسطین به ما چه ربطی دارد بر اساس روایت صریح امام عسگری بدتر از یزید و لشکر او هستند : هُمْ اضَرُّ عَلى‏ ضُعَفاءِ شیعَتِنا مِنْ جَیْشِ یَزیدَ عَلَى الْحُسَینِ بنِ عَلِىٍّ عَلَیْهِ السَّلامُ وَ اصْحابِهِ «1»
(مجموعه آثار شهید مطهری جلد 26 ص 240) ایشان ذیل تفسیر آیه وَ الَّذینَ کَفَروا بَعْضُهُمْ اوْلِیاءُ بَعْضٍ  با بیانی از علامه می فرماید کفار که مطیع خداوند نیستند که خدا بخواهد برای آن ها تکلیف معلوم کند پس معلوم می شود این ها واقعا بین خودشان یک ارتباط ولایی برقرار است که از مومنین خواسته شده مواظب باشند که فتنه و فساد کبیر در اثر تایید ولایت طاغوت صورت نگیرد. در واقع می خواهد بگوید یک سلسله روابط ولایی خاص بین مسلمین باید برقرار شود تا روابط ولایی طاغوت تضعیف شود و نتواند ریشه بدواند.
✅نکته دیگری که شاید درباره امام حسن عسگری جلب توجه کند روایاتی است که ایشان سیره پیامبر و امیرالمومنین را شرح کرده اند از ماجرای بیعت عقبه ، هجرت ، فتح مکه ، سیره پیامبر در مجادله ،... که در کتاب احتجاج مفصلا این روایات آمده است و با یک جستجوی ساده متوجه این نکته خواهید شد حتی حدیث سلسله الذهب امام رضا و روایات فراوان از این قبیل که می خواهد ریشه ها و پایه های سست شده توحید و نبوت را محکم کند تا امامت خود به خود جا بیفتد. شاید این که آخرین امام قبل از غیبت این طور سیره پیامبر را می شکافد ریشه در همین بیان مرحوم آیت الله حائری داشته باشد که کسانی که نسبت به ولایت فقیه مشکل دارند باید امامت را خوب بفهمند ، کسانی که در امامت مشکل دارند باید نبوت را خوب بفهمند و کسانی که در نبوت مشکل دارند باید توحید را درست بفهمند. و نا خودآگاه این بیان شهید مطهری به ذهن شما می آید که فرمود : اسلام یک کنسرت (جنگ به ضم جیم) نیست که از هرجایی بتوان آن را تبیین کرد.توحید نه تنها ریشه تبیین اسلام است ریشه تبیین انسانیت است.
✅ امام حسن عسکری تاکید فراوانی بر نجات فکری انسان ها دارد ایشان می فرماید : بهترین توشه‏اى که شخص دانشمند دوستدار ما براى روز فقر و نیاز و ذلّت خود ذخیره مى‏کند، حمایت علمى از دوستان ناتوان ما، و نجات ایشان از چنگال دشمنان خدا و رسول او است.(الاحتجاج-ترجمه جعفرى، ج‏1، ص:16)
ایشان حتی درباره پیامبر می فرمایند بزرگترین معجزه پیامبر این بود که علی رغم آزار و اذیت مشرکین مبنی بر این که اگر تو پیامبر هستی مثل نوح آب از زمین جاری کن یا مثل صالح ناقه ای از دل کوه بیرون بیاور ایشان پایداری می کرد و می فرمود من چنین چیزهایی از خدا نمی خواهم! در حالی که اگر از خدا می خواست چنین معجزاتی هم به او می داد. پیامبر به مشرکین می فرمود معجزه من برای شما قرآن است که به زبان انسان ها و بیدارگر قلوب و عقول آن ها است. (نقل به مضمون از احتجاج ج1 ص 64)
✅نکته جالب دیگر درباره امام عسکری مطلبی است از شهید مطهری که می فرماید امام عسگری مانند امام حسین علیه السلام یک زن را وصی خود قرار داد به همین بهانه ایشان بحثی را درباره مشارکت زنان در جامعه مطرح می کنند که خواهش می کنم مراجعه بفرمایید :مجموعه‏آثاراستادشهیدمطهرى، ج‏17، ص: )405

۰ نظر ۱۳ دی ۹۶ ، ۱۱:۲۰
سید یاسر حکیمی

حق طلب بیدار, [26.12.17 10:07]
✍️✍️✍️به بهانه سالگرد بزرگداشت عیسی پسر مریم (بخش اول)
(این متن با مطالعه 300 صفحه درباره حضرت عیسی تولید شده است خواهشمندم قدر آن را بدانید)
✍️✍️اگر بخواهیم عیسی پسر مریم را در یک عبارت خلاصه کنیم باید بگوییم "تعلیم و تربیت" البته همه پیامبران و اولیای مسئولیت پذیر الهی در همین عبارت می توانند خلاصه شوند ولی شخصیتی مثل ایشان که کمتر به بعد جامعه سازی ، نظام سازی ، تشکیل حکومت و ابعاد جهانی دعوت اهتمام داشته است همین عبارت تعلیم و تربیت که البته پایه همه این دعوات است برایش زیبنده تر است. البته باید توجه داشته باشیم که انبیا و اولیا همین ماموریتهایی را پیگیری می کنند که به آن ها مامور شده اند لذا بعثت عیسی بن مریم در بین بنی اسرائیل و محدودیت دین او به این مردم و سابقه خراب بنی اسرائیل در پیامبرکشی و اذیت و آزار پیامبران خدا چیزی بیش از همین تربیت فردی و الگوسازی فردی را بر نمی تابد.
رسول خدا محمد مصطفی صلی الله علیه و آله می فرمایند تفسیر این آیه قرآن که درباره عیسی فرمود : وَ جَعَلَنی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ این است که او همه جا در حال تعلیم و تربیت بود و لذا این مبارک بودن عیسی در همه جا که خداوند به آن اشاره فرموده است به این معنا است (ص31) باز هم به قول عیسی علیه السلام حکمت زنده کننده و احیاگر انسان ها است همان طور که باران زمین مرده را زنده می کند. (ص29)
✍️✍️عیسی همین طور که مرده زنده می کند و بیماران لاعلاج را شفا می دهد باز هم از امتحانات الهی راحت نیست روایات متعددی از پیشگویی های مسیح نقل می کنند که اشتباه از آب در آمد (بداء) و موجب تمسخر او در بین افراد اوباش شد ولی خداوند بعدا حکمت آن را به ایشان گفت بنا بر این حتی اگر مثل عیسی مربی بنی اسرائیل باشید باز هم خدا مربی شما است و او شما را امتحان می کند و مواظب است که به غرور و تکبر گرفتار نشوید غیر این که خداوند طوری معجزات را نشان می دهد که واقعا افراد سالم و حق طلب به دین الهی گرایش پیدا کنند چون اگر این طور نبود ایمان ارزشی نداشت . (مثلا روایت ص 165)
✍️اولین نکته مهمی که نباید از نظر دور داشت این است که اگر قرآن کریم و روایات متعدد از پیامبر و اهل بیت او درباره عیسی مسیح نبود ما واقعا نمی دانستیم چنین شخصیت بزرگی که در تاریخ جهان موثر واقع شده است چه افکار و منش و سبک زندگی ای داشته است چرا که امثال پولس تا توانسته اند با انجیل های جعلی آبرو و حیثیت این پیامبر عظیم الشان را برده اند. تجلی ولایت پیامبر ما بر سایر پیامبران این است که این ولایت محمدی حتی انبیای گذشته را هم احیا کرده است و واقعیت آن ها را بدون تحریف و دست کاری در اختیار بشریت گذاشته است طوری که اگر آدم و نوح و ابراهیم و موسی و عیسای انجیل ها و تورات های فعلی آن بزرگواران را از چشم شما می اندازد و آن ها را تبدیل به انسان هایی احمق ، اهل عیاشی ، اهل فسق و فجور و اهل نسیان و فراموشی ماموریتهایشان می سازد ولی در آینه قرآن و روایات ما این پیامبران به دل می نشینند و از بشریت دلبری می کنند. نه تنها عشق و علاقه به آن ها در دین اسلام تحصیل حاصل می شود که ایمان به آن پیامبران و رسالت آن ها از شروط قبول اسلام می شود : وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ‌ (آیات اول سوره بقره) یعنی ایمان نداشتن به نبوت عیسی مساوی با ایمان نداشتن به نبوت محمد مصطفی است...عیسی مسیح در تعلیم و تربیت یک بیان متواتر دارد که در جای جای روایات پیامبر و ائمه ما از ایشان به چشم می خورد آن هم علم همراه با عمل است. مثلا می فرماید علم بدون عمل برای شما شوم است ، دانش بدون عمل شمارا از خدا دور می کند(ص 33) ، یا مثلا می فرماید همان طور که یک نابینا هر چه بیشتر در گستردگی نور خورشید برود برایش فایده ندارد علمی که به کار بسته نشود بی فایده است.(ص41) ، یا می فرماید از دانش اندک بخواهید و از عمل بسیار(ص 45)

حق طلب بیدار, [26.12.17 10:07]
بخش دوم
نکته دوم که بسیار حائز اهمیت است دنیا ستیزی عیسی است که در این حد هرگز در دین اسلام وجود ندارد او حتی مظاهر زندگی مادی را نفی می کند و از لزوم همیشه گرسنه و تشنه بودن و بی مسکن و ماوا بودن و بی ارزش بودن مطلق دنیا حتی به عنوان ابزار آخرت سخنهای بسیار دارد و عجیب است که پیروان این دین با ظهور اسلام به عنوان یک کشتی نجات وسیع و سریع و با جمع کردن بین دنیا و دین و با تایید پیشرفتهای مادی مقید به قید بندگی خدا و خدمت به انسان ها هیچ مشکلی ندارد که حتی مشوق آن است ولی پیروان این پیامبر آزادی فردی و اجتماعی و برخورداری مادی بیشتر را در دین امثال لوتر (پروتستانتیسم) و پاپ های کاتولیک سراسر عیش و نوش و رفاه می بینند نه در اسلام.در همین زمینه هم روایتی هست که بیان می دارد ابلیس گفت من به عیسی هیچ تساطی ندارم چون او بنده مخلص خدا است ولی به زودی به بهانه او مردم بسیاری را گمراه خواهم کرد.(ص125)
✍️✍️تعالیمی که توسط اسلام منسوخ شده است
 عیسی مسیح می فرماید : دنیا و آخرت در تضاد هستند نمی توان بین این دو جمع کرد ، بدون زحمت هم روزی داده می شوید برای آخرتتان تلاش کنید ، به اندازه رنج در این دنیا در آخرت بهره مند هستید (صص55-59) نان جو خوردن و با سگان خوابیدن و روی خاکستر آرمیدن برای رسیده به بهشت کم است.(ص 61) هنگام روزه داری به لبهایتان روغن بزنید تا کسی نفهمد که روزه دار هستید(97) به ملکوت اسمان ها نمی رسد مگر کسی که باکش نباشد دنیا را چه کسی می خورد(113) نان جو و آب خالی بخورید و از خوردن گندم دوری کنید و بدانید که شیرینی آخرت در تلخی دنیا است.(ص 133)
همان طور که عرض شد این تعالیم مسیح (العهده علی الراوی) که به مصلحت زمان و مکان و مخاطب شرور یهود وضع شده بود با دین اسلام منسوخ شد و دینی آسان و سهل از طرف خداوند بر مردم تکلیف شد.
✍️✍️تمثیلات عیسی بن مریم
از آن جا که تعلیم و تربیت مردم سبک زندگی عیسی را تشکیل داده بود و دائم در شهرها و روستاها می چرخید و از نزدیک مردم را ارشاد می کرد مثال زدن و تمثیل به کار بردن شیوه تبلیغی رایج ایشان بود لذا برخی از زیبا ترین تمثیلات این پیامبر رحمت را تقدیم می کنیم:
👌حضور شیطان در قبل انسان ها مثل ماری است که سر خود را دائم در ظرفی فرو می برد و فرار می کند ؛ او وقتی فرار می کند که دل انسان به یاد خدا است و وقتی سرش در قلب انسان است که فکر و خیال می کند. (ص 75)
👌عجیب است که بنی اسرائیل آب آشامیدنی خود را با دقت تصفیه می کنند و هر خار و خسی را از آن می گیرند ولی مال حرامی به بزرگی یک فیل را درسته قورت می دهند. (137)
👌فکر گناه مثل دود در خانه است. نمی سوزاند ولی بوی بد آن در خانه می ماند.
👌همان طور که باد چراغ را خاموش می کند خودپسندی عبادت را می برد. (239)
✍️✍️نکته ای تکان دهنده درباره ولایت
امام صادق علیه السلام می فرماید مردی از بنی اسرائیل فراوان عبارت کرد و دعایش مستجاب نشد به سراغ عیسی رفت و از او چاره خواست. جناب عیسی به درگاه الهی تضرع فرمود تا مشکل این مرد معلوم شود : خطاب الهی آمد که ای عیسی این مرد ما را خوب می خواند ولی در قلبش نسبت به تو تردید هست و لذا از در وارد نشده است.
امام صادق می فرماید ما اهل بیت هم همین مقام را داریم اگر مسلمانی خدا را بخواند و در دلش نسبت به ولایت ما تردیدی باشد خداوند از او قبول نمی کند. (ص81)

حق طلب بیدار, [26.12.17 10:07]
بخش سوم
✍️✍️ اهمیت امت سازی
👌حضرت عیسی می فرماید : اگر دلهای مردم آباد شود خداوند زمین را آباد می کند و اگر دل های مردم خراب شود خداوند زمین را خراب می کند. (ص 95)
👌خوشا به حال امت محمد اگر بر همگی بر ولایت او یکپارچه شوند در آن صورت دست من بالای دستهای آن ها است. یدالله فوق ایدیهم...(ص295)
✍️✍️حکمت ها
👌عیسی فردی را که هنر می آموخت تا از مردم بی نیاز شود دوست داشت و فردی را که علم می آموخت تا با آن کسب و کار کند دشمن می دانست. (ص 147)
👌کسی که بتواند جلو ستم را بگیرد و نگیرد مثل ستمگر است. (ص147)
👌خداوند شب را برای 3 کار آفرید و روز را برای 9 کار : شب برای استراحت ، عبادت و زاری زدن به درگاه خدا و روز برای نماز ، حق والدین ، طلب روزی ، امر به معروف ، نهی از منکر ، جهاد ، سرزدن از مومنین ، شرکت در تشییع مومنین از دنیا رفته ؛ این طور باشید تا همگی تحت قبه ابراهیم نبی گرد هم آییم.(ص 153)
👌حواریون هر وقت گرسنه می شدند از عیسی طلب غذا می کردند و او برای ان ها از غیب تهیه می کرد. به او گفتند بهتر از ما کیست که در کنار تو از حکمت های تو بهره می گیریم و غذایمان از غیب می اید؟ فرمود: بهتر از شما کسی است که نان حلال از بازوی خود می خورد. از فردا حواریون کارگری می کردند و با پول آن غذا تهیه می کردند.(ص153)
👌این که به کسی که به تو خوبی می کند خوبی کنی هنر نیست ، احسان این است که جواب بدی ها را با خوبی ها بدهی.(159)
👌عیسی از جایی گذشت و تا توانستند به او توهین کردند او هم تا توانست به آن ها سلام و درود فرستاد. گفتند ای روح الله این چه کاری است؟ فرمئود هرکس درون خود را عرضه کرد. (161)
👌شما را چه شده است که در تاریکی چراغ را خاموش می کنید و در روز روشن می کنید؟ دانش را برای دنیایتان استفاده می کنید در حالی که روزی شما می رسد و برای آخرت به کار نمی گیرید در حالی که برای همین به شما داده شده است.(ص241)
👌آیا اگر دیدید فردی خفته و لباس او کنار رفته او را می پوشانید؟ همه گفتند بلی ای روح الله. ایشان فرمود : خیر شما کل لباس او را کنار می زنید حتی قسمت هایی که پوشیده است.   اگر این طور نیستید پس چرا از همدیگر عیب جویی می کنید؟

✍️✍️✍️اوصاف محمد مصطفی (ص) که خداوند به عیسی بشارت او را داد :
نام او احمد است عرب زبان است و صاحب شتری سرخ موی است.رویی مثل مهتاب نورانی دارد و پال دل و شجاع است. رحمتی برای همه بشریت است. با دست خود جهاد می کند. نزدیک ترین پیامبران به من است. یکتاپرست است. ظاهر و باطنش یکی است.به مردم دستوری از خودش نمی دهد هر آن چه می گوید دستورات خدا است.تمام جهانیان فرمانبردار او می شوند. بر کیش ابراهیم است. هنگام غذا خوردن بسم الله می گوید و وقتی مردم خوابند نماز می خواند.یتیم است و در برهه ای از روزگار بلاتکلیف است،چشمانش می خوابند ولی دلش نمی خوابد،به بنی اسرائیل بگو در صدد تحریف دین او نباشند و کتاب های او را از بین نبرند و به او تسلیم شوند...(ص 259)

(روایات از کتاب حکمت نامه عیسی بن مریم ، آیت الله ری شهری با همکاری مجتبی فرجی و ترجمه حمیرضا شیخ ، چاپ و نشر دار الحدیث ، تحلیل ها با اقتباس از نگاه استاد حجت الاسلام استاد سعید دسمی در مباحث تعلیم و تربیت و نظام ولایی  است)
التماس دعا
سید یاسر حکیمی

۰ نظر ۱۳ دی ۹۶ ، ۱۱:۱۹
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️مغالطه امضایی و تاسیسی (در خصوص مناظره اخیر شبکه افق) 

یک اشتباه بزرگ متاسفانه به خورد مردم ما و خصوصا علمای ما بعضا رفته است که با تفکیک احکام دین به امضایی و تاسیسی می خواهند به نوعی برخی احکام الهی را کم رنگ، غیر قابل اعتنا ، وابسته به جامعه آن روز شبه جزیره ، به خاطر مصلحت عربها و ... جلوه دهند در حالی که این تقسیم بندی البته واقعی ، برای کمک به فهم دیگری از دین است نه این نوع نتیجه گیری ها...
باید بدانیم که اسلام دین ابراهیمی است یعنی اخرین دینی که خداوند آن را جهانی اعلام کرده بود. بر خلاف تصور رایج که فکر می کنند دین مسیحیت آخرین دین جهانی بوده است ،مسیحیت و یهود دین مخصوص بنی اسرائیل بوده و این دین حضرت ابراهیم است که عملا آخرین دین جهانی خداوند قبل از اسلام شمرده می شود.
لذا عرب ها که در گذشته یک گروه از پیروان دین ابراهیم را تشکیل داده بودند و به دلیل مرکزیت مکه و اهمیت حج ابراهیمی ، خود به خود نوعی سیادت برای خود قائل شده بودند برخی سنت های ابراهیمی را در خود حفظ کرده بودند مثل احکام معاملات ، حج ، احکام خانواده را داشتند البته که این ها را هم دست کاری کرده بودند ولی به هر حال اصل قضیه برقرار بود. امضای اسلام به برخی سنت های آن ها به معنای امضای جاهلیت نبود که متاسفانه برخی علمای ما هم دچار این خلط شده اند بلکه امضای سنت های ابراهیمی باقیمانده در عرب ها بود بنابر این اسلام هیچ چیزی از جاهلیت را امضا نکرده است که ما بگوییم برخی احکام اسلام امضایی هستند و از اهمیت کمتری نسبت به احکام تاسیسی برخوردارند...
این اشتباه و مغالطه بزرگ به شدت گمراه کننده است ...
مثل این است که شما مثلا به یک جامعه مشرک وارد شوید و سنت های آن ها را ببینید و متوجه شوید که که مثلا آن ها نسبت به عهد و پیمان های خود وفادار هستند و این رفتار آن ها را تایید کنید آیا این به معنای این است که رفتار آن جامعه را از حیث مشرک بودن آن تایید کرده اید یا از حیث این که این رفتار غیر مشرکانه است و معقول است؟ یعنی اگر می دیدید که آن ها اهل وفای به عهد نیستند این قانون را تاسیس نمی کردید؟ چرا حتما تاسیس می کردید.پس امضایی بودن برخی احکام اسلام به این معنی است که اگر در فرهنگ اعراب وجود نداشت حتما تاسیس می شد و این نکته برای تحلیل ما از احکام دین راهنمای مهمی است.

۰ نظر ۱۳ دی ۹۶ ، ۱۱:۱۷
سید یاسر حکیمی

✍️✍️✍️به مناسبت میلاد حضرت عبد العظیم

بعضی شخصیتها پشت عناوینی که بر اساس آن عناوین مشهور شده اند به نوعی مظلوم و محجوب مانده اند یکی از این شخصیتها حضرت عبدالعظیم است.
ایشان بیشتر به عنوان یک امامزاده مشهور هستند و از این جهت بیشتر مورد تعظیم و تکریم قرار گرفته اند در حالی که اگر شخصیت این بزرگوار را بررسی کنیم خواهیم دید امامزاده بودن کمترین شان و مقام ایشان است. اصولا برای امامزاده بودن یا از نسل کسی بودن انسان اختیاری ندارد و چیزی که انسان در آن اختیار ندارد نه ارزش او از آن سرچشمه می گیرد و مبتنی بر آن است و نه احیانا اشکال و ایراد او محسوب می شود چرا که مثلا کسی را از نسل یزید داریم که اهل بیت فرمودند تو از ما هستی و یا کسی را از نسل آتش پرستان و دودبانان زرتشتی داریم که اهل بیت فرمودند : منا اهل البیت...
حضرت عبدالعظیم اولا یک دانشمند بزرگ اسلامی است که اگر نظری به ارزش عالم بیندازیم خواهیم فهمید این ارزش چقدر معتبر است.
دوما ایشان یک عارف به معنای واقعی است و یک عالم اهل عمل است که ولایتمداری عملی او سبب شد امام هادی علیه السلام درباره ایشان بفرماید : انت ولینا حقا...
سوما ایشان نماینده یک امام معصوم است یعنی همان ولی فقیه خودمان که برای ما آشنا است و به عبارتی مستقیما جانشین امام معصوم و برگزیده او برای اجرای وظایف امامت در بلاد دیگر...
این نگاه غلط (صرفا امامزاده پنداشتن ایشان) می تواند مضراتی هم داشته باشد به این شکل که مانور روی امامزاده بودن ایشان خود به خود جنبه الگو بودن را نفی می کند یعنی افراد این طور به ذهنشان تبادر می کند که این عظمت و این ثواب زیاد برای زیارت ایشان که گفته شده است رجاء زیارت امام حسین علیه السلام را دارد به نوعی به فرزند امام بودن ایشان منتسب می شود و لذا افراد به این فکر نمی کنند که چطور مثل ایشان باشند تا زیارتشان مثل زیارت سیدالشهدا شود... فکر می کنند این ثواب زیارت ربطی به زحمات و مجاهدت های ایشان ندارد و صرفا یک فضل بی حساب و کتاب خدا به ایشان است و ریشه آن هم فرزند یا از نسل امام معصوم بودن است. در این حالت افراد با خود می گویند ما که از نسل معصوم نیستیم یا مثلا اگر هم سید هستیم فاصله ما زیاد است بنابر این راهی برای عبد العظیم شدن نیست... لذا افراد اصلا در مخیله شان هم خطور نمی کند که چه کنیم تا مثل سید الشهدا حیات و ممات ما حسینی باشد و به درجه ای از ولایت برسیم که بتوانیم کشتی نجات باشیم و مانند سید الشهدا مردم را به ساحل نجات ببریم...
بنا بر این اگر ارزش امامزاده بودن را در کنار این ارزش های ایشان ببینیم فقط یک فضل است و یک زینت نه پایه اصلی سنجش ارزش شخصیتی ایشان...
مگر این که منظور ما از امام زاده پیروی حقیقی امام باشد نه صرفا از نسل امام بودن که در این صورت آیات و روایات متعددی پایه این معرفت هستند از جمله این که در جای جای قرآن و روایات ، پیامبران و ائمه و اولیاء الله پدران حقیقی امت خود معرفی شده اند و اشخاص مومن و قبول کننده دعوت این رسولان و البته ملتزم به آنها به عنوان فرزندان حقیقی یاد شده اند.
مِّلَّةَ أَبِیکُمْ إِبْرَاهِیمَ ۚ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمِینَ مِن قَبْلُ وَفِی هَٰذَا لِیَکُونَ الرَّسُولُ شَهِیدًا عَلَیْکُمْ وَتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ (حج78)
أَنَا وَ عَلِی أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّه( عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏2، ص: 86 ، علل الشرائع، ج‏1، ص: 128)

با اقتباس از مباحث نظام ولایی استاد دسمی

۰ نظر ۱۳ دی ۹۶ ، ۱۱:۱۶
سید یاسر حکیمی